چکیده:
یکی از روشهای مدرن نقد ادبی هرمنوتیک یا علم تفسیر و تأویل متن است. این روش دارای دو دوره کاملا مجزا از هم است: 1ـ هرمنوتیک سنتی که در آن از اصل قطعیت معنی سخن گفته میشود. معروفترین فرد این دسته، شلایر ماخر است. 2ـ هرمنوتیک جدید که معنا را همان چیزی میداند که خواننده درک میکند. از این گروه نیز گادامر و آیزر معروف هستند. هر چند میتوان شعرهای حافظ را از دید مکاتب مختلف نقد ادبی مثل نقد فرمالیستی و اسطورهگرا بررسی کرد؛ اما یکی از بهترین روشهای تحلیل شعر او هنوز هم روش هرمنوتیکی است.
خلاصه ماشینی:
( جوئل واینسهایمر، 1381، ص 17 ) منتقدان هرمنوتیک به دو دسته تقسیم میشوند: 1ـ گروه اوّل هرمنوتیکهای سنّتی هستند که اعتقاد داشتند معنای متن توسّط نویسنده وضع میشود و اوست که معنا را در ذهن خود میآفریند و بعدا خوانندگان آن را درک میکنند.
شعر حافظ نیز دارای لایههای متفاوت و بعضا سهگانه است؛ مثلاً: به جان خواجه و حقّ قدیم و عهد درست که مونس دم صبحم دعای دولت تست ( دیوان، 21 ) « خواجه » را در این بیت به سه شکل معنی کردهاند: الف) معنای طبیعی: خواجه یکی از بزرگان روزگار حافظ بوده.
به نظر من این مسأله یکی از اصلیترین علل فال گرفتن از دیوان حافظ است؛ یعنی هر کدام متناسب با افق انتظار خود چیزی از او میپرسیم و او هم با توجّه به شرایط پاسخ میدهد.
مثال دیگر این بیت از حافظ است که: به جان دوست که غم پرده بر شما ندرد گر التفات بر الطاف کارساز کنید ( دیوان، 165 ) حافظ شعر را به همین شکل سروده؛ امّا با توجّه به اینکه خواننده مصراع دوم را در ذهن خود چگونه تقطیع کند و بُرش دهد، معنا تفاوت میکند: اگر کارساز را صفت جانشین موصوف فرض کند، چنین خواهد شد: « الطاف خدای کارساز » و اگر کارساز را صفت برای الطاف بداند، این گونه میشود: « الطافی که خود کارساز هستند » بنابراین میبینیم که به نظر آیزر خواننده نیز در ساختن معنی و آفرینش آن با مؤلّف شریک است.