چکیده:
انسانشناسی و روانکاوی-هر دو-رفتار انسانها را مورد مطالعه و بررسی قرار میدهند و در این راستا،سعی میکنند به قوانین عمومی این حوزه دست یابند و بر پایهء تحقیقاتی که اغلب در اروپا و آمریکای مرکزی انجام شده،تا کنون به نکات جالبی دست یافتهاند. انسانشناسی این کار مستقیما انجام نمیدهد بلکه دستیابی به اطلاعات بینافرهنگی و شناسایی عوامل فرهنگی را پیش شرط تحقیقات روانکاوانه میداند.این نگرش انسانشناسان از آنجا ناشی میشود که برخلاف تصور رایج،انسانشناسی صرفا در محدودهء آداب و رسوم فعالیت نمیکند بلکه بنابر ویژگی کلنگرانهاش،تمام مسائل یک واحد انسانی را بررسی میکند و تک تک اجزاء را نیز با کل تطبیق میدهد؛که اصطلاحا به آن"تک نگاری یک واحد"گفته میشود.از همین نقطه است که ارتباط میان انسانشناسی و روانکاوی آشکار میشود اما متاسفانه در ایران به این ارتباط چندان توجهی نشده است.این مقاله سعی دارد ضمن بررسی تاریخچهء این ارتباط اجتنابناپذیری استفاده از اطلاعات انسانشناسی در حوزهء روانکاوی را توجیه کند.
خلاصه ماشینی:
"البته قبلا فروید در خصوص ارتباط میان عزاداری و احساسات مالیخولیایی تحقیقاتی انجام داده بود و نشان داده بود که مراسم پیچیدهء عزاداری به فرد کمک میکند تا احساس گناه خود را- که ممکن است به خاطر کینتوزی و پرخاشگری نسبت به متوفی در زمان حیاتاش به وجود آید،ابراز کند و راه را بر بروز افسردگی در آینده سد کند.
در برخی جاها،شمانها شعبدهبازی نیز میکردهاند که این عمل،به عللی گاها باعث میشود عدهای کل مداوای بومی را نفی کنند؛در حالی که آنچه مهم است التیام بیماری است و اگر ولو با استفاده از شعبده بازی،التیام و مداوایی حاصل میشود و یا این کار باعث اعتماد بیمار به التیام دهنده یا مداواگر میشود و به طور کلی،جامعهای سالهای متمادی به همین طریق توانسته است واحدی را حفظ کند و به حیاتش ادامه دهد،دیگر دلیلی وجود ندارد که کل جریان مداوا را نفی کنیم.
مهم،در این جا،تأویل (interpretation) است که به روانکاو اختیار میدهد شنیدهها و دیدههایش را به زبان پزشکی معنا کند (man,p42 Klein) به نظر کلاینمن،برای مداوای بیماریهای مزمن باید دایرهء معیوب بیماری را یافت و بدین خاطر است که مداواگر به اطلاعات وسیعی در مورد بیمار نیاز دارد.
هر بیمار یا خانوادهء بیمار الگوهایی برای درک بیماری دارند و این الگوها را پزشک باید بیابد و سپس مهمترین مرحلهء کار او این است که مدل و توصیف و توضیح آنها را با بیمار در میان بگذارد و او را قادر کند که در درک خود تغییراتی به وجود آورد."