چکیده:
بحث نابرابریهای اجتماعی با توجه به گسترة زمانی و مکانی و آثار وسیع آن از دیرباز
مورد توجه اندیشمندان قرار داشته است. علامه اقبال لاهوری فیلسوف، سیاستمدار و شاعر
بزرگ پاکستانی در چهارچوب بررسی و تحلیل و تعلیل علل عقب ماندگی جوامع اسلامی به
این بحث توجه فراوانی نموده و ابعاد مختلف آن را مورد کاوش دقیق قرار داده است. این
مقاله به بررسی این مقوله از سوی اقبال لاهوری بر اساس کلیات اشعار فارسی این
اندیشمند بزرگ پرداخته است. علامه اقبال از سویی به نقش فرد و شرایط اجتماعی،
فرهنگی و سیاسی جوامع اسلامی و از سوی دیگر به نقش کشورهای غربی یا به تعبیر شعری
او "افرنگ" در عقب ماندگی جوامع اسلامی که در متون اجتماعی معاصر با عنوان کلی
«نابرابری جهانی» قابل پیگیری است، توجه کرده است. این مقاله در حد خود میتواند
کوششی برای روشن شدن سهم و نقش فرد و جامعه در پیدایش نابرابری در هر یک از جوامع
بشری و نیز روشن شدن سهم و نقش کشورهای سرمایهدار غربی در پیدایش نابرابری در سطح
جهانی بهشمار رود.
خلاصه ماشینی:
"حاصـل آیین و دســـتور ملــوک\ده خدایان فربه و دهقان چو دوک (جاوید نامه: 310) خواجـه نـــان بنــدة مزدور خورد\آبـــروی دخـتــــر مزدور بـــرد در حضورش بنده مینالد چــو نی\بر لـب او نالــــههای پی بـه پی (پس چه باید کرد: 401) به دوش زمیـــن بار ســرمایهدار\ندارد گذشت از خور و خواب و کار جهان راست بهروزی از دســتمزد\ندانی که ایـن هیچکاره است دزد؟ (نقش فرنگ: 265) o سرمایهداران، مزدوران (کارگران) را فریب میدهند و در حالی که خود حداکثر سود را برای خود روا میدارند، تا میتوانند حداقل را نیز از آنان دریغ میکنند و با این همه جریان را وارونه جلوه میدهند.
وحــی حق بیننــده ســود همه\در نگاهش ســود و بهبود همــه عادل اندر صلح و هم اندر مصاف\وصل و فصلش لا یراعا لا یخاف غیر حق چون ناهی و آمر شـود\زود او بـر ناتوان قاهـــر شـــود (همان: 310) نتیجهگیری اقبال علاوه بر مسائل شبه قارة هند، کشورهای اسلامی و کشورهای شرقی؛ مسائل جوامع انسانی معاصر را نیز مورد توجه قرار داده و ریشة همه مشکلات را در موارد زیر تشخیص داده است: 1 ـ دوری از معنویت و دین 2 ـ سیتره مادیگرایی در سطح جهان 3 ـ سیطرة سرمایهداری غربی در سطح جهان 4 ـ خود گمکردگی و بیهویت و به تعبیر خود اقبال «بیخود» بودن کشورهای توسعه نیافته (شرق)."