چکیده:
). نوشتار«نگاهی به شعر و اندیشه طایر شیرازی»دارای ده عنوان اصلی است که عبارتند از:مقدمه،پیشینه تحقیق،معرفی پدران و نیاکان طایر و جایگاه سیاسی و اجتماعی آنان،نام و تخلص شاعر،شرح حال وی،ویژگیهای اخلاقی و دانش و هنرها، شعر و شاعری طایر،مضامین اشعار،بررسی دیوان اشعار و معرفی نسخههای موجود و نتیجهگیری. حسن خان،ملقب به طایر شیرازی،از شاعران دوره بازگشت ادبی است.وی برادرزادهی حاجی ابراهیم خان کلانتر است که در اواخر دوره زندیه و اوایل قاجاریه، قدرت و نفوذ فراوان داشت.با آنکه طایر شیرازی صاحب دیوان شعر بوده است،تنها در تذکرهها و بهطور گذرا معرفی شده است؛درحالیکه مطالعه و بررسی دقیق شعر وی،از نظر ادبی،فرهنگی و تاریخی دارای فواید بسیاری است. علاوه بر تذکرهها،سید امیر حسن عابدی در شماره 14 مجله قند پارسی سال 1378،کوتاه نوشتهای در شرح حال شاعر و شعر وی آورده است. تذکرهها و دیگر منابعی که از طایر یاد کردهاند نام وی را حسن خان،حسنعلی خان و محمد حسن خان آوردهاند،اما به نظر میرسد"حسن خان"ترجیح دارد،زیرا در دیباچه دیوان که نویسنده آن از جزئیات زندگی شاعر مطلع بوده است،همین نام آمده است. خاندان طایر از زمان حاجی هاشم،جد طایر،در شیراز صاحب قدرت و نفوذ گشتهاند.پس از آن حاجی ابراهیم خان،عموی طایر در اوایل دوره قاجار به صدر اعظمی ایران رسید.برخی از تورایخ دوره قاجار از انتساب این خاندان به حاجی قوام الدین،ممدوح حافظ،سخن گفتهاند و برای نوشته خود سند و دلیلی ذکر نکردهاند. پس از آنکه فتحعلی شاه قاجار در سال 1215 ق.از حاجی ابراهیم خان،صدر
خلاصه ماشینی:
"اما در کتاب"سفینهی المحمود"هوای خاکبوسی آستان امیر المؤمنین علیه السلام و اصرار محمد علی میرزا پس از رسیدن وی به کرمانشاهان،دلیل اصلی انتقال و سکونت طایر در کرمانشاهان ذکر شده است (محمود میرزا،ج 2،525:6431)؛که درست به نظر نمیرسد،زیرا با آنچه در دیباچهی دیوان آمده و پیش از این نقل شد و همچنین قصیدههای که شاعر دربارهی فراخوانده شدن خود به کرمانشاهان سروده است،همخوانی ندارد.
خود شاعر در قصیدهای که پس از مرگ آن شاهزاده سروده،از روزگار خود و بیتوجهی محمد حسین میرزا چنین شکوه میکند: پس از قضیهی دولتشه ستوده که گشت بنای مردمی اندر زمانه زیر و زبر نمانده بر سر من هوش آنقدر باقی که نفع را بشناسم ز ضر و خیر از شر چنان ز زندگیم سیر،کآیدم به مذاق شراب مرگ ز هر شربتی گوارتر اگرچه از خلف الصدق او بحمد الله بجاست رونق ایوان و تخت و تاج و کمر ولی نظر به غرور جوانی از سر لطف نمیکند به سوی بندگان پیر نظر (نسخهی خطی اهدایی حکمتت به کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران،/34الف) و از زبان شخصیتی که مخاطب شاعر است،حرف دل و زبان حال خود را اینگونه بیان میکند: امید من همه از شاهزاده این میبود که جانب تو رعایت کند فروزن ز پدر کنون که بهرهات این از سپهر سفله نواز کنون که قسمتت این ز آسمان دونپرور از این قصیده که قصدت ز شاه دستوری است بخوان به حاجب دربار و بوسه ده بر در (همان،/34ب) از ادامه قصیده چنین برمیآید که تصمیم داشته به قصد زیارت مرقد امام رضا علیه السلام سفر کند،اما اجازهی رفتن از کرمانشاهان را نیافته است."