چکیده:
در این مقاله،موضوع«خانواده در قابوسنامه»مورد بررسی قرار گرفته است.نخست تعریفی از خانواده بیان شده،سپس انواع آن ذکر گردیده است.برای ورود به بحث دربارهی موضوع مورد پژوهش،در ابتدا مطرح کردن پدیدهی«ازدواج»-که نخستین گام در تشکیل خانواده است-و صحبت دربارهی مسایل مربوط به آن چون سن ازدواج،گزینش همسر،ویژگیهای همسر ایدهال و...ضروری بوده است. در بخشی دیگر،دربارهی اعضای خانواده(پدر و مادر و فرزندان)و جایگاه و حقوق هریک،به تفصیل سخن رفته است.بحث دربارهی زنان و سه ردهی سنی کودک،جوان و پیر،قسمتهایی دیگر از این نوشتار را تشکیل میدهد.در پایان،پس از اشاره به اقتصاد خانواده در قابوسنامه، ساختار خانواده در این کتاب معرفی شده که عبارت است از خانوادهی هستهای،تک همسر،پدرتبار،پدرسالار،برونهمسر و نومکان.
خلاصه ماشینی:
"(همان،761) توصیهی عنصر المعالی به وصلت با بیگانگان روشن میسازد که در این امر، اهداف دیگری غیر از سعادتمندی زوجین مورد نظر است که با اینگونه ازدواج محقق میگردد؛کما اینکه صاحب قابوسنامه در این توصیه به گیلان شاه،به تبدیل بیگانه به قوم و خویش میاندیشد تا با ازدیاد افراد فامیل،فرزندش قدرت بیشتری یابد و هنگام بروز مشکلات احتمالی،بتواند علاوه بر خویشاوندان نسبی،از یاری خویشاوندان سببی نیز بهرهمند گردد.
»(همان،831) در اینجا مطلب تعجببرانگیز این است که از نظر عنصر المعالی داماد باید زیبا باشد در صورتی که دانسته نیست متقابلا دختر نیز از زیبایی بهره دارد یا نه.
(عنصر المعالی 8731:42-62) در تمام مواردی که در قابوسنامه از پدر و مادر سخن به میان آمده،این هر دو در یک ردیف قرار دارند؛اما پدر گیلان شاه در جایی برای تبیین مطلبی به ذکر این عبارت متوسل میشود:«چون پدر نباشد به از مادر نیست!»(همان،362)این مطلب در باب چهل و چهارم کتاب مطرح شده است که در آن،عقل را به دو گونهی غریزی و مکتسب تقسیم میکند:عقل غریزی را خرد و مکتسب را دانش میخواند و به پسر سفارش میکند مکتسب را با غریزی قرین سازد تا بدیع الزمان گردد.
نوع خانواده در قابوسنامه از مجموع آنچه بیان گردید درمییابیم خانوادهای که عنصر المعالی ترسیم میکند، در وهلهی اول خانوادهای است ایرانی و مسلمان و از لحاظ نظام خانوادگی،بیشتر به خانوادهی هستهای شباهت دارد تا گسترده؛چرا که در خانوادهی گسترده،چندین نسل با یکدیگر زندگی میکنند و تصمیمگیری در امور،با سالخوردگان است؛در حالی که این مشخصات در قابوسنامه دیده نمیشود و پیران در قابوسنامه از حق حاکمیت چندانی برخوردار نیستند."