چکیده:
هر کدام از موارد فوق برحسب شکل ظاهری و معنای«متبادر»و«متبادر»در چهار نوع بررسی شده است: -نوع اول:نمونههایی که به خاطر خط(تصحیف)و تلفظ،دوگونه خوانده میشوند؛ -نوع دوم:نمونههایی که متبادر و متبادر،هم مرکب و هم بسیط خوانده میشوند؛ -نوع سوم:نمونههایی که متبادر و متبادر همچون جناس زاید،حرفی کم یا زیاد دارند؛ -نوع چهارم:نمونههایی که متبادر در یک بیت و متبادر در بیت دیگری است. در ادامهی مقاله بعد از ذکر نمونهها،ایهام تبادر در شعر حافظ بررسی و تحلیل شده و با ذکر دلایل و قراینی از دیوان حافظ،تعمدی بودن احتمالی بعضی از این نمونه،ارائه شده است.دربارهی حافظ و انواع ایهام در شعر او بسیار نوشتهاند،به قدری که شهرت حافظ به ایهامگویی بر همگان آشکار است.ایهام تبادر آن است که واژهای از کلام، واژهی دیگری را که تقریبا با آن همشکل یا همصدا است،به ذهن متبادر کند؛ معمولا واژهای که به ذهن متبادر میشود،با کلمه یا کلماتی از کلام،تناسب دارد. این صنعت در ادب فارسی و بلاغت،به نامهای بسیاری از جمله:ایهام جناس، ایهام تناسب،ایهام جناس گونهگونخوانی،ایهام چندخوانشی،ایهام چندگونهخوانی و ایهام دوگونهخوانی،معروف است.تعدادی از ایهام تبادرهای شعر حافظ،قبلا کشف و معرفی شده است؛با این حال یک بررسی تخصصی در حوزهی ایهام تبادر در دیوان حافظ،زیباییهای پنهان اثر او را بیشتر و آشکارتر میکند و نشان میدهد چه مقدار از رندیهای حافظ،فهم نشده باقی مانده است. آنچه در این مقاله آمده،تعدادی از ایهام تبادرهای دیوان حافظ است که به طور کلی،در سه سطح طبقهبندی شده است:1.در سطح واژه؛2.در سطح ترکیب؛ 3.در سطح بیت.
خلاصه ماشینی:
"7در بیتی دیگر نیز این ترکیب را برای کلک آورده است: آب حیوانش ز منقار بلاغت میچکد طوطی خوشلهجه یعنی کلک شکرخای تو *چشمه چشم مرا ای گل خندان دریاب که بامید تو خوشآب و هوایی دارد دریاب(از مصدر دریافتن)یادآور دریاب(بحر و دریای آب)به قرینهی آب،چشمه، آب و هوا است.
قس: خنک نسیم معنبر شمامهی دلخواه که در هوای تو برخاست بامداد پگاه ب)مواردی که خود حافظ بارها آنها را تکرار کرده است: حافظ بارها بچه(به چه)را متبادر کنندهی معنی بچه(غلام،ریدک و مغبچه)آورده است: تا در ره پیری بچه آیین روی ای دوست باری به غلط صرف شد ایام شبابت کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت یا رب از مادر گیتی بچه طالع زادم حافظ چندین بار عارض را متبادر کنندهی معنی عارضه(بلا،آفت و بیماری)آورده است: به بوی او دل بیمار عاشقان چو صبا فدای عارض نسرین و چشم نرگس باد عکس خوی بر عارضش بین کافتاب گرمرو در هوای آن عرق تا هست هر روز تبست عارض(چهره)یادآور عارضه(بیماری)است،به قرینهی تب.
کلمهی«به چه»را به شکل«بچه»نوشته،آیا در این بیت نیز شکل صحیح مصرع«بنده پیر ندانم بچه آزاد نکرد»بوده است!یعنی بنده پیر ندانم به چه[دلیل]آزاد نکرد: تا در ره پیری بچه آیین روی ای دوست باری به غلط صرف شد ایام شبابت کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت یا رب از مادر گیتی بچه طالع زادم بخنده گفت که حافظ غلام طبع توام ببین که تا بچه حدی همی کند تحمیق این ابیات در جای دیگر این مقاله(5-بند ب)نیز بررسی شدهاند."