خلاصه ماشینی:
"»(1) به این ترتیب، بستر خرد جدید در قلمرو ماده و طبیعت محدود شد، زیرا تنها امور مادی و طبیعیاند که کمیت بردار (قابل شمارش) هستند، و ابزار فهم آن نیز تجربه حسی خواهد بود.
تفسیر تکامل گرایانه از تاریخ بشر به لحاظ درک انسان غربی از موقعیت تاریخیاش است، زیرا دوره پیشامدرن را عصر تاریکی میداند و دورهای که خود در آن به سر میبرد، عصر روشنگری است.
دلیل این امتناع هم آن است که قول بر نظریه تکامل، یکی از ارکان جهاننگری جدید یا تجدد را تشکیل میدهد و اگر قرار باشد نظریه تکامل رد شود، کل ساختاری که دنیای متجدد بر آن مبتنی شده فرو خواهد ریخت.
لیکن اگر چنین سنتی وجه سلبی نسبت تجدد با دین باشد، قرائت دیگری از مسیحیت پدید آمده بود که حامل وجه ایجابی نسبت جدید است، و البته به این وجه ایجابی قرائت مسیحی، توجه کمتری شده است.
موضوعات مباحث روشنفکری، تماما برون دینی است و آموزههای وحیانی، هیچگاه مبنایی برای خردورزیهایش قرار نمیگیرد، زیرا همانطور که بیان شد، آموزههای وحیانی بیرون از قلمرو فهم بشری است و لذا خرد جدید درباره محتوای وحی، نمیتواند تصور و تصدیقی داشته باشد.
دینپژوهیهای روشنفکری نیز عموما برون دینی است و نمیتوان به مثابه مطالعات دینی تلقی کرد؛ اما اگر مفهوم دین را به تجربه دینی بشر (نه سخن خداوند) تقلیل بدهیم، در آن صورت میتوان گفت برای پارهای از روشنفکران در لحظاتی خاص، تجربه دریافتهای اخروی و معنوی حاصل میشود و به این اعتبار (تجربه دینی)، ممکن است روشنفکری را به دینی و غیردینی تقسیم کرد."