خلاصه ماشینی:
"میرزاملکمخان ناظمالدوله نیز در زمره همین اشخاص است که فکر ایجاد تغییر و تحول در سطح جامعه را در سر میپروراند و با توجه به جایگاه خاص اجتماعی که داشت (وی زمانی یکی از کارمندان عالیرتبه دولتی بهشمار میرفت و زمانی هم بهعنوان فردی که تمام مناصبش را از دست داده، در شمار مخالفان حکومت محسوب میشد) دست به انجام اقداماتی در زمینه اصلاحات زد.
»[2] تاکتیکهای ملکمخان میرزاملکمخان تحتتاثیر اوضاع جدید اروپا، بهخصوص فرانسه و تحولات تازه در عثمانی، مطالبی را در کتابی بهنام رساله تنظیمات (کتابچه غیبی) گردآوری کرد که اهم مسائل آن از عناصر تشکیلدهنده اندیشه وی نیز میباشند: اصالت عقل و علم، تخصص علمی و لزوم آن برای مدیریت، نفی استبداد دینی و سیاسی، نقد قطبیتگرایی در فرهنگ ایرانی، تقلید و اخذ و اقتباس از غرب در همه امور، تبلیغ سرمایهداری وابسته، ابزارانگاری در دین با روحیهای سازگار پروتستانتیسم اسلامی و رنسانس دینی، علمای دین و عملکرد آنها، تطبیق ایدهها و اندیشههای نو با مقولات دینی، حقوق و آزادیهای طبیعی بشر.
از نظر او دو عنصر منابع طبیعی و کار، در ایران وجود داشتند اما ایران از سرمایه و مهارت بیبهره بود و بههمینخاطر ملکم اعتقاد داشت که با ایجاد و تاسیس بانک بهعنوان «سرچشمه ثروت ملل و محرک تجارت و آبادی مملکت»[16] میتوان تاحدودی سرمایه را بهدست آورد و برای کسب مهارت نیز چارهای نداریم جزاینکه از دانش و تجربیات غرب استفاده نماییم.
با بررسی آثار و عقاید میرزاملکمخان در مسائل اقتصادی، میتوان نتیجه گرفت که وی یکی از نخستین کسانی است که طرح منظم پیشرفت و توسعه اقتصادی را در ایران ریختند و آنچه در این زمینه از افکار او در ایران تاثیر عمده از خود برجای گذاشت، تاسیس بانک ملی بود."