خلاصه ماشینی:
"وی حتی اندک تلاشی برای اثبات ادعای خود نمیکند و مطرح نمیسازد که اولا ازچهروی تشکیلات امنیتی عریض و طویل شاه حضور مسلحانه چنین نیروهایی را در ایران تحمل میکرد و درحالیکه در آن ایام روزانه افراد بیشماری دستگیر میشدند، چرا دستکم یک فرد خارجی وابسته به بلوک شرق دستگیر و به مردم معرفی نشد؟ ثانیا چگونه امریکا اجازه میداد نیروهای نظامی یا شبهنظامی کشورهای وابسته به بلوک شرق، در اوج جنگ سرد بین دو قطب قدرت جهانی، وارد ایران (مهمترین پایگاه استراتژیک غرب در منطقه) شوند و این عمل نهتنها با واکنشی از سوی واشنگتن و متحدانش روبرو نشود، بلکه همه مطبوعات کشورهای غربی نیز در قبال این اقدام خصمانه و نظامی بلوک شرق سکوت کامل اختیار کنند و کمترین خبری در مورد آن منعکس نسازند؟ نیازی به توضیح نیست که بعد از گسترش دامنه اعتراضات مردمی در ایران در سال 1356، همه توان نهادهای وابسته به سلطنت و حامیان خارجی آن، به کاستن ابعاد قیام و مهار آن معطوف شده بود.
علاوهبراین، برای روشنشدن بیشتر حقیقت، کافی است روایت نهاوندی را نیز مورد مطالعه دقیقتر قرار دهیم: 1ــ نویسنده معترف است که همه درباریان، روز بعد از این جنایت هولناک در کاخ ملکه مادر به رقص و میگساری میپردازند و هیچگونه نشانهای از تأثر به خاطر سوختهشدن جمعی از هموطنانشان در آنها وجود نداشته است، درحالیکه ملت ایران عزای عمومی اعلام کرده و کشور یکسره در غم و ماتم فرو رفته بود: «مخالفان تندروی رژیم از مهمانی با شکوه و آتشبازی آن شب، به سود خود استفاده کردند و آن را به باد انتقاد گرفتند."