خلاصه ماشینی:
"مطالعه در مورد انگیزهها و شیوههای تبلیغی آنان در ایران ما را در باور متداول درباره سکولاربودن تمدن غربی دچار تردید میکند؛ چراکه بهخوبی معلوم میشود مبلغان مذکور تحت حمایت اشخاص و نهادهای سیاسی استعمار در کار خود موفقیتهایی بهدست میآوردند و این میتواند موجب این سوال شود که چرا استعمار و مسیحیت دست در دست یکدیگر به سیاحت و نفوذ در شرق میپرداختند و چه رابطه تنگاتنگی میان آنها وجود داشته است؟ تفصیل جالبی پیرامون این موضوع در مقاله زیر فراهم گردیده است که تقدیم شما میگردد.
بهعنوانمثال، اگرچه ظلالسلطان، حاکم اصفهان، شخصا معلمی انگلیسی به نام اسپاروی را برای تعلیم کودکان خود استخدام کرده بود و به جانبداری از اتباع انگلستان نیز بیمیل نبود، اما آنگونهکه آرتور آرنولد در کتاب خود، «در ایران با کاروان»،[13] ذکر میکند، وی پس از بروز نارضایتیهای عمومی ناشی از فعالیت مبلغان انگلیسی، مدتی مدرسه این هیات را تعطیل کرده بود.
[21] 3ــ رابرت بروس انجمن تبلیغی کلیسا با توجه به ساختار مذهبی ایران مبنی بر حاکمیت غالب دیانت اسلام و تعصب مسیحیان بومی و سایر اقلیتهای دینی در حفظ آیینهای خویش، مایل بود بخش عمده فعالیتهای تبلیغی خود را در سرزمینی چون هندوستان متمرکز کند تا ازاینطریق تاحدودی تحت حمایت نیروی استعماری انگلیسی حاکم بر آن منطقه، قرار گیرد و در ضمن، به تغییر کیش اهالی بومی آن سامان که به این امر مستعدتر و متمایلتر بودند، بپردازد.
بروس طی پنج سال اقامت خود در ایران، علاوه بر انجام امور خیریه که در نهایت برای جلب توجه اهالی اصفهان و جلفا نسبت به فعالیتهای هیات تبلیغی بود، امر تبلیغ و ترویج آرا و عقاید مسیحیت پروتستان را نیز بر عهده داشت."