چکیده:
هویت ایرانی سدهها پیش از پدیدار شدن هویتهای ملی مبتنی بر دولت ملتها به وجود آمده است.در گذر زمان،این هویت چندگانگیهای قومی و مذهبی را پذیرا گردیده و از آنچنان ویژگی تکثرگرایی برخوردار شده که نمیتوان آن را متعلق به قوم،مذهب و نژاد خاصی دانست.هویت ایرانی در درازنای تاریخ با جغرافیای سیاسی ایران پیوند خورده و پس از نفوذ اندیشه دولت-ملت به ایران در دو سده گذشته نیز این توانایی را داشته تا اندیشه ملیتگرایی(ناسیونالیسم)ایرانی را پدید بیاورد،اما،در حال حاضر،دلایلی همانند کند بودن روند توسعه در مناطق سکونت برخی اقوام به پارهای نارضایتهای قومی انجامیده است.نارضایتیهایی که حتی ممکن است به تضعیف هویت یگانه ایرانی منجر گردد.در این میان،اندیشه افراطگرایانه پانایرانیستها که تکثر فرهنگی و نژادی را انکار کرده و از ملتی با زبان و نژاد واحد پشتیبانی مینماید،به مخالفان یکپارچگی ایران امکان میدهد با توسل به تبلیغات نادرست بر نارضایتهای قومی دامن بزنند. این نوشتار بر آن است تا در کنار بررسی تبلیغات قوم گرایان ایران،به واقعیتهای پیرامون قومیتهای ایرانی بپردازد و ضمن ارائه تعریفی فراگیر از هویت ایرانی،چگونگی تحکیم همبستگی ملی ایرانیان را مورد بررسی قرار دهد.
خلاصه ماشینی:
"1-در بیان آغاز پادشاهی ضحاک،از قلمرو فرمانروایی وی به نام«ایرانزمین»یاد میگردد: به شاهی بر او آفرین خواندند و را شاه ایرانزمین خواندند (شاهنامه فردوسی،4531؛ج 1:92) 2-در هنگام برگزیدن ایرج توسط پدرش فریدون به شهریاری،از مفهوم سیاسی «ایرانشهر»استفاده میگردد: و زان پس چو نوبت به ایرج رسید مر او را پدر شهر ایران گزید 3-در سخن از باریافتن منوچهر فرزندزادهء فریدون به نزد وی،مردم ایران به نام ایرانیان خوانده میشوند: پس پشت شاه اندر ایرانیان دلیران و هریک چو شیر ژیان 4-در هنگام مژده دادن مؤبدان به سام دربارهء زادن رستم،از ایران به عنوان سرزمینی در کنار توران،روم و هند یاد شده و مردم ایران نیز ایرانیان خوانده میشوند: ازو بیشتر بد بتوران رسد همه نیکویی زو به ایران رسد چه روم و چه هند و چه ایرانزمین نویسند همه نام او بر نگین بدو باشد ایرانیان را امید ازو پهلوان را خرام و نوید 5-در هنگام برگزیده شدن کیقباد به شاهی ایران به وسیلهء رستم دستان،از واژهء مرز ایران که مفهومی مرتبط با جغرافیای سیاسی است،یاد میگردد: همه مرز ایران پر از دشمن است به هر دودهای ماتم و شیون است 6-در یورش افراسیاب به ایران،در دوران شاهی کیکاووس و در بیان یاری خواستن مردم ایران از رستم دستان،هم از ایرانیان و هم از سرزمین ایران یاد میگردد: همه در گرفتند ایران سپاه بر ایرانیان گشت گیتی سیاه دریغست ایران که ویران شود کنام پلنگان و شیران شود 7-در نامهء افراسیاب به سیاوش و خواهش وی از سیاوش برای رفتن از ایران به توران،آشکارا از ایران به عنوان کشور نام برده میشود: ترا باشد ایران و گنج و سپاه ز کشور به کشور بجویی کلاه (ج 1:164،113،232،041،201،56) 8-در بیان تبار سپاهیان کیخسرو در جنگ با افراسیاب،به محدودهء قلمرو ایران اشاره میگردد."