خلاصه ماشینی:
"لاقیدی و مسئولیتگریزی و خوشباشی و دمغنیمتی که هم اینک اخلاقیات بخش بزرگی از مردم را تحت تاثیر قرار داده،در اصل،معلول سلطهء درازمدت حکومتهای استبدادی و طایفهای و سرایت مناسبات حاکم در حوزهء حکومت به درون لایههای اجتماعی و نیز سیاستهای مخربی است که با بهانههای مختلف برقراری نظم و امنیت،اجرای عدالت و احکام شرع و یا حفظ سرزمین بر ضد منافع و خیر عموم صورت گرفته،ولی در اصل هدفی جز تسخیر بیکم و کاست تمامی قدرت و حذف و انهدام بیرحمانه همه مخالفان و رقبا و ارضای میل سیرناپذیر به ثروتاندوزی و پوشاندن آن اقدامات در پردهای از توجیهات مذهبی،ملی و وطنخواهی یا عصبیتهای طایفهای یا حفظ مقدسات و ارزشهای دینی،ملی و میهنی نداشتهاند.
فراموش نکنیم که تحقق و توسعهء آزادی و عدالت، مستلزم برقراری اخلاقیات و ارزشهای انسانی متناسب با این اصول است تا در سایهء آن،نیروهای خلاقه انسانها بیدار و فعال شوند،با همبستگی میان خود آماده مشارکت سیاسی و انجام تعهداتشان در برابر جامعه گردند و با بروز ابتکارات فردی و جمعی در جهت تامین خیر عموم و حراست از آزادی و حقوق اجتماعی در فرایند توسعه شرکت جویند.
اگر تحول هستیشناختی در راستای وجودی (درونی)کردن ارزشها و تعهدات اخلاقی و اجتماعی در دستور کار قرار گیرد و به ثمر برسد، شهروندانی که اغلب رفتار اقتدارگرایانه،سودجویانه خودآگاه و مسئولیتپذیر تبدیل میشوند،افرادی که علایق و نیازهای شخصی را از راه مشارکت سیاسی و انجام تعهدات خود نسبت به جامعه و یک نظام دموکراتیک و انسانی دنبال میکنند،با آزاد شدن از خلقیات اقتدارطلبی و خودمدارانه،شهروندان قادر به نقد سیاستهای نادرست دولتها و اقدامات مخرب برای منافع ملی و خیر عموم خواهند بود."