چکیده:
این نوشتار به بررسی مقایسهای«ساقینامه و مغنینامه»های حکیم نظامی گنجهای و خواجه حافظ شیرازی از دیدگاه زیباییشناختی ادبی پرداخته است. ساقینامه و مغنینامههای نظامی گنجهای و حافظ شیرازی از جنبههای گوناگون به هم شبیهاند و از ابعادی نیز باهم تفاوت دارند،و البته از زیباییهای ویژهای نیز برخوردارند. وزن مشترک،مضامین مشترک،عبارتهای مشترک و کلمات مشترک از شباهتهای این دو اثر دلانگیز است. ساقینامه و مغنینامه به اشعاری گفته میشود که شاعر در آن ساقی یا مغنی را مخاطب قرار داده و از ساقی،شراب(می) میخواهد یا از مغنی درخواست سرود و آهنگ میکند.
خلاصه ماشینی:
"6. خواجهی شیراز به مدح ممدوح خویش شاه منصور اهمیت بسیار داده است و 03 بیت از ابیات نخستین ساقینامه را در مدح او سروده و در پایان آن 3 بیت از نظامی نیز گنجانده است اما حکیم گنجه به جز سه چهار بیت،نظر چندانی به ممدوح نداشته و آن ابیات این است: بیا ساقی آنجام کیخسروی که نورش دهد دیدهها را نوی لبالب کن از بادهی خوشگوار بنه پیش کیخسرو روزگار بیا ساقی از خم دهقان پیر به من ده یکی ساغر دستگیر از آن میکه او داروی هوش باد مرا شربت و شاه را نوش باد (گلچین معانی،5731:32 و 62) زیباییهای ادبی در اینجا به برخی از آرایههای ادبی که در این دو ساقینامه و مغنینامه به کار رفتهاند و از شاخصههای اصلی زیباییشناسی ادبی به شمار میروند،اشاره میکنیم.
حکیم گنجه: بیا تا ز بیداد شوییم دست که بیداد نتوان ز بیداد رست مغنی ره باستانی بزن مغانه نوای مغانی بزن نوایی که در وی نوایی بود نوایی نه کز وی،نوایی بود نوایی نه کز وی،نه وایی بود مگر چون بدان باده آرم نشاط غم دهر را درنوردم بساط بتی نارپستان به دست آورد که در نار بستان شکست آورد خواجهی شیراز: مغنی از آن پرده نقشی بیار ببین تا چه گفت:از درون پردهدار درین پرده چون عقل را بار نیست به جز مستی و بیخودی کار نیست به میدور کن از دلت گر غمیست دمی زن به نی زان که عالم دمیست سکندرصفت،روم تا چین،توراست گر او داشت آیینه،آیین،تو راست (گلچین معانی،5731:89-99) تضاد حکیم گنجه: بیا ساقی آن میکه رومیوش است به من ده که طبعم چو زنگی خوشست مگر با من این بیمحابا پلنگ چو رومی و زنگی نباشد دورنگ حکیم در بیت اول به سپیدی و روشنی شراب و سیاهی و سرخوشی طبع آدمی اشاره دارد اما در بیت دوم نیمنگاهی نیز به روز و شب میکند که چون رومی و زنگی دورنگاند و با آدمی سر ناسازگاری دارند."