چکیده:
ذهن پویا و کنجکاو جوانان و نوجوانان ما در موضوعات متفاوت اعتقادی،اجتماعی و فرهنگی سیر میکند و با سؤالات گوناگون مواجه میشود.یکی از این موضوعات،حکومت اسلامی و ولایت فقیه است.متن حاضر ناظر به اینگونه سؤالها طراحی شده است و میتواند مورد استفادهی دبیران محترم باشد.
خلاصه ماشینی:
"بحث را با طرح چند سؤال مشخص و محوری آغاز میکنیم:اول آنکه معنای ولایت مطلقهی فقیه چیست؟چه دلایل مشخصی در متون دینی ما -اعم از دلایل عقلی یا نقلی-دال بر مطلقه بودن ولایت فقیه وجود دارد؟ سوال بعدی که این روزها محل توجه پارهای از اندیشمندان واقع شده،این است که اصولا اعتقاد به ولایت فقیه در طول تاریخ،در میان متفکران و اندیشمندان اسلامی از چه جایگاهی برخوردار بوده است؟1 پاسخ این سؤالات،داعیههای اصلی بحث من در موضوع ولایت فقیه خواهد بود.
حتی اگر فرض کنیم که کسی به تنهایی در جنگلی زندگی کند،باز هم به نوعی،در تعامل با اجتماع قرار خواهد داشت!در اینجا نکتهی ظریفی وجود دارد که به زودی برای شما روشن خواهد شد.
نه این است که اگر امروز کسی بگوید:صرف فاصلهی مکانی باعث میشود تا آدمها بر یکدیگر هیچ تأثیری نداشته باشند و جدا از هم زندگی کنند،با توجه به وسائل ارتباطی جدید،سخن مرتجعانهای به زبان آورده است؟ نمیخواهم ادعا کنم که ارتباط وجودی انسانها،دقیقا معادل تحقق یک جامعهی انسانی است،وگرنه باید بگوییم نهتنها همهی انسانها،بلکه همهی حیوانات و گیاهان و جمادات و حتی موجودات ناشناختهی فضایی،در یک اجتماع قرار دارند.
در حقیقت تمام حرف ما این است که اولا هیچ گریزی از تأثیر متقابل ارادههای انسانها بر یکدیگر وجود ندارد،و ثانیا جامعه،گروه مشخصی از انسانهاست که بر سر نحوهی عمل خود هنگام بروز هرگونه اختلاف،به توافق رسیده باشند.
پس جا دارد بپرسیم: «مبنای ما برای توجیه کردن انسانها در جهت قرار گرفتن در جامعه چیست؟ یعنی برپایهی چه اصولی میتوان در این خصوص برای آنها استدلال کرد؟ جان کلام اینجاست."