چکیده:
مؤلفههای یاددهی ـ یادگیری یکی از مؤلفههای اساسی نظام تعلیم وتربیت است.
عناصر اساسی این مؤلفه عبارت از معلم و فراگیر است. مطالعه متون مربوط به این مؤلفه
نشان میدهد که همواره سؤالات اساسی در این زمینه در درجه اول از سوی فلاسفه
مطرح شده است. علیرغم مطالعههای نظری و کاربردی در حوزه فرایند یاددهی ـ
یادگیری، هنوز هم یکی از مشکلات اساسی نظامهای آموزشی معطوف به نقش معلم و
فراگیر در این فرایند است. چرایی وجود چنین مشکلی، وجه مسئله خیز مقاله حاضر
است. مکاتب فلسفی بزرگ که از قرن بیستم به بعد در این حوزه جهتگیریهای نظام
آموزشی را تحت تأثیر قرار دادهاند عبارتند از: تجربهگرایی منطقی و عمل گرایی.
علیرغم این که هر یک از دو رویکرد مذکور واجد دلالتهای تربیتی هستند، به نظر
میرسد که نظامهای آموزشی بهمنظور کاستن از مشکلات خود در این زمینه به توجه
همزمان به هردو رویکرد نیازمندند.
خلاصه ماشینی:
"در این رویکرد نقش معلم دریافت دانش است؛ یعنی قوانین، اصول، مفاهیم و غیره را که توسط دانشمندان و محققان با استفاده از روش تجربی حاصل شده و از قدرت تعمیمپذیری برخوردار است با استفاده از روشهای مرسوم تدریس از قبیل روش توضیحی، سخنرانی، پرسش و پاسخ، و مانند آن با ابزارهایی چون کتاب، جزوه، و وسایل کمک آموزشی به فراگیر منتقل کند(نولا، 1998).
ارزیابی بر مبنای مکاتب تجربه گرایی منطقی و عملگرایی با اندکی تأمل در مبانی نظری هریک از رویکردهای مذکور درمییابیم که بر نقش معلم و فراگیر، در فرایند یاددهی ـ یادگیری در هردو رویکرد نقاط قوت و ضعفی مترتب است، بدین معنا که هرکدام از این رویکردها از زاویهای خاص به نقش معلم و فراگیر پرداخته است.
نزدیکسازی یافتههای مکتب تجربهگرایی منطقی و عملگرایی در زمینه نقش معلم و فراگیر در فرایند یاددهی ـ یادگیری نقد و بررسی رویکردهای تجربهگرایی منطقی و عملگرایی نشان میدهد که هردو رویکرد، علیرغم برخورداری از کاستیهایی خاص، متضمن دلالتهای تربیتی برای نظامهای آموزشی بوده و هستند.
دلالتهای تربیتی نزدیکسازی (تلفیق) نقش معلم و فراگیر براساس تحلیل آراء نظریهپردازان و صاحب نظرانی از قبیل: لیتل و کوکران اسمیت (1992)، وانگ و همکاران(1998)، ویگوتسکی(1978) و ولترز(1998) که باب نزدیک سازی را گشودهاند، این نتیجه حاصل میشود که نزدیکسازی یافتههای پژوهشی دو مکتب تجربهگرایی منطقی و عملگرایی درباره نقش معلم و فراگیر در فرایند یاددهی ـ یادگیری ممکن است و بر این نزدیکسازی در نظامهای آموزشی دلالتهای تربیتی متعددی مترتب است.
بنابراین، ضروری است که نظامهای آموزشی به منظور کاستن مشکلات دیرینه خود در زمینه نقش معلم و فراگیر در فرایند یاددهی ـ یادگیری نزدیکسازی دستاوردهای هرکدام از این دو مکتب را مورد توجه قرار دهند."