چکیده:
تربیت اخلاقی یکی از کارکردهای مهم نظام آموزشی است. این امر از موضوعات
پرچالشی است که از سوی متفکران مورد امعان نظر بسیار قرار گرفته است. از آنجا که
دیدگاههای فلسفی یکی از مبانی نظریههای تربیتی راتشکیل میدهد، ارزششناسی نیز که از
مباحث مهم فلسفی است، دلالتهایی در مباحث تربیت اخلاقی خواهد داشت.در این
مقاله سعی شده است که دلالتهای دیدگاه ارزششناسی علامه طباطبایی که نظریه ادراکات
اعتباری بخش مهمی از آن است؛ در تربیت اخلاقی (اهداف، اصول، و روش) استنتاج شود.
لذا ابتدا مبانی نظریه ارزششناسی مورد بحث قرار گرفته و سپس دلالتهای آن در
حوزههای سه گانه اهداف، اصول، و روش تربیت اخلاقی بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
"در این مقاله سعی شده است که دلالتهای دیدگاه ارزششناسی علامه طباطبایی که نظریه ادراکات اعتباری بخش مهمی از آن است؛ در تربیت اخلاقی (اهداف، اصول، و روش) استنتاج شود.
مفاهیم اعتباری مفاهیمی هستند که در خارج مطابقی خارجی ندارند اما ما به آنها اعتبار کاشفیت و بیروننمایی میدهیم(طباطبایی، 1373) یعنی ذهن پس از به وجود آوردن مفاهیم ماهوی(حقیقی) احکام مربوط به آنها را در ذهن میکاود و به دست میآورد و این مفاهیم که به آنها "معقول ثانی" هم گفته میشود به دو دسته فلسفی و منطقی بخش میشوند؛ مانند مفاهیم علت و معلول و فصل و نوع.
زندگی و حیات آدمی همیشه آمیخته با این اعتباریات بوده که آدمی با کمک عقل از رابطه بین نیاز و غایت یعنی "سعادت" اعتبار کرده است و این نحو اعتبار سازی، که ماهیتا با اعتبار وجوب عام یکسان است، مستقل از فرد صورت میگیرد.
به عبارت دیگر دیدگاه علامه شامل مغالطه طبیعت گرایانه (2) نمیشود که مور آن را طرح کرده است(مور (3) ، 1966) به سخن روشنتر، به نظر علامه طباطبایی احساسات و نیازهای آدمی عامل و علت شکلگیری احکام اعتباری(ارزشها) است نه این که خوب بودن را در طبیعی بودن قرار داده باشد(وارنوک،1361).
اهداف، گزارههای هنجاری یا ارزشی هستند که غایت و آمال فرایند تربیت را نشان میدهد و به وضعیتهایی اشاره میکند که در ساحت وجودی انسان قابل تحقق است(باقری، 1374 الف)؛ یعنی کلیت وجود آدمی را در برمیگیرد که گاه کلی و غایی نامیده میشوند و گاه جزئی و ویژه است که به برخی ابعاد وجودی عنایت دارد."