چکیده:
معلم فردی آموزش دیده است که برای راهنمایی و جهتدهی تجارب آموزشی دانشآموزان رسما مامور گردیده است.وی آخرین حلقه در فرآیند عملیسازی نظریههای تربیتی و واسطهء نظام آموزشوپرورش و دانشآموزان است. کار معلم دارای ویژگیهای نظاممندی و ماهیتی کل گرایانه،پیچیدگی،عدم تعیین، کثرت عمل،محدودیت زمانی،دخالت اخلاق و تعاملات اخلاقی،و نیاز به عقلانیت است.برخی نظیر آیزنر تدریس را هنر و برخی نظیر دیوید کار آن را با داوریهای اخلاقی که تدریس را به عقل عملی ملحق میسازد عجین میدانند.با این وصف،اکثر صاحب نظران عمل معلم را نیازمند نظریه میشناسند و این نیاز را در جهات متفاوتی بیان میکنند. اما آنچه باعث میشود که آموختههای معلمان مطابق اظهاراتشان در میدان عمل چندان کارآ نباشد عبارتند از:1)معلمان عموما نگرش واقع بیانهای نسبت به نظریهها ندارند؛2)معلمان نسبت به نظریههای تعلقخاطر نمییابند؛3)معلمان با موقعیتهایی که نظریهها باید مورد استفاده قرار گیرند آشنایی کافی ندارند.برای رفع اشکالاتی از این دست است که موضوع تربیت معلم نیازمند توجهی عمیق و همهجانبه است.
خلاصه ماشینی:
"Zais چگونه ایفای نقش میکند و اصولا نسبت معلم و عمل او با نظریههای طرح شده در تعلیم و تربیت چیست؟بر این اساس،مقاله در چند محور شامل ویژگیهای کار معلم، ماهیت تدریس و نیاز آن به نظریههای تربیتی،و سرانجام نقش معلم در ایجاد فاصل هبین نظریه و عمل در تعلیم و تربیت تنظیم شده است.
Wiliam Jamz حال سؤال این است که جایگاه هریک از این دو مقوله کجاست؟آیا عمل معلم،اعم از تدریس یا تربیت-چگونه و تا چه حد با مقوله هنر و ابتکارهای شخصی معلم،و تا چه حد و چگونه با نظریههای تربیتی-علم-سروکار دارد؟آیا چنانچه معلم در عمل نیازمند و یا بهرهمند از تجربهای هنری و زیباشناختی باشد،عمل معلم از نظریههای تربیتی بینیاز میشود؟و نکته نهایی اینکه تکلیف معلم،کار و تربیت او با موضوع رابطه و ایجاد رابطه میان نظریه و عمل چیست؟بدیهی است براساس رویکرد نخست، پذیرش نظریهها به عنوان راهنمای عمل معلم،کار دشواری نیست و آنچه باید انجام شود تبیین نحوه این ارتباط است.
اما چون عمل تربیتی برایند مجموعه عوامل و شرایط است که نظریه به تنهایی تعیینکننده آن نیست به خصوص برای ایجاد رابطه اصولی میان مجموعه شرایط و اجزای عمل،حکمت عملی در راستای حکمت نظری به کار گرفته میشود.
با توجه به نقش نظریه در شکلدهی عمل، آنگاه که میان نظریهها و عمل معلم با محصولات فرایند تعلیم و تربیت،فاصله یا شکاف ایجاد میشود معلم نیز در اینباره مؤثر است زیرا معلمان نسبت به ضرورت آشنایی با نظریهها توجیه نمیشوند."