چکیده:
تری از خود بهدست آورد و ساختارهای شخصیتی خود ازجمله«من»را مورد وارسی،مشاهده و بازبینی قرار داد و یاد گرفت که با دیگران به حالتی رفتار کند که تناسب بهتری با واقعیتهای کنونی داشته باشد.
خلاصه ماشینی:
"مراجع درمورد زمان شروع این حالات اظهار کرد که شروع اختلال مربوط به سن 11 سالگی او است،یعنی زمانی که همبازی او در بیمارستان بستری میشود و مراجع قبل از بستری شدن همبازیاش یک شب موقع خواب احساس میکند که وزنهای سنگین روی او افتاده و بعد کمکم جسمش سنگین شده و به دونیمه تقسیم شدهاست و روح از بدنش جدا شده؛بهطوری که روح او جسمش را که بهصورت سرد و بیجان روی تخت افتاده بوده است نظاره میکرده است و سپس روح او وارد جایی مانند بیمارستان میشود و همبازیاش را میبیند که در بخش CCU بیمارستان بستری شدهاست و در همان زمان فردی در گوش او فریاد میزند که همبازی تو خواهد مرد.
تدابیر درمانی: طی جلسات درمانی،ابتدا نتایج آزمونها انجامشده برای مراجع تفسیر شد و سپس باتوجه به تأکید مراجع درمورد رفتارهای نادرست،پرخاشگرانه، وحشتآفرین و نفرتانگیز پدرش با او و سایر اعضای خانواده تصمیم گرفته شد که از روش رواندرمانگری پویشی،مبتنی بر اصول روابط موضوعی و روانشناسی خود برای درمان استفاده شود.
درمانگر طی این جلسهء درمانی،متوجه شد که مراجع بهطور فراوانی از مکانیزم دفاعی جابهجایی،یعنی جابهجایی خشم خود از پدر به دوستپسر خود استفاده میکند و بر ایناساس از مراجع خواست تا بهدلایل ازدواج و عدم ازدواج با آن پسر فکر کرده و آنها را مورد بررسی عمیق قرار دهد و فهرست کند.
کلین و همکاران(3002)با مروری بر ادبیات پژوهش دریافتند که درمان روانپویشی یکی از روشهای درمانی کارآمد برای اختلال وحشتزدگی،است همچنین میلرود و همکاران(1002)تعداد 12 فرد مبتلا به اختلال وحشتزدگی را مورد مطالعه و درمان قرار دادند،این افراد بهصورت هفتگی در جلسات رواندرمانی روانپویشی شرکت کردند و پس از 42 جلسه به بهبودی کامل دست یافتند."