چکیده:
یکی از راههای مهم انتقال معانی و مفاهیم قرآنی به غیر عربها ترجمه است و ترجمه قرآن چه کامل و چه به صورت سورههایی پراکنده در کتابهای دعا، باید آنچنان که شایسته این پدیده نحوی، صرفی و بیانی است، درست و مطابق نثر معیار باشد و نیز تا حدی بتواند خواننده را تحت تأثیر قرار دهد. ترجمه آستان قدس، به راستی تأثیرگذار و روان است و مطابق با نثر معیار، ولی به رغم همه تلاشها، ایراداتی همچون عدم توجه به ساختار صرفی، نحوی و بلاغی، مشخص نبودن افزودههای مترجم از کلام حق، وارد کردن ساختارهای عربی به زبان فارسی، عدم توجه به ویژگیهای زبانی عربی و فارسی و ... در ترجمه مشاهده میشود که در این نوشتار ترجمه آیات از این منظرها بررسی گردیده و تا اندازهای که در توان نگارنده بوده، ترجمهای ارائه شده است.نوشتار پیش روی، نقد و بررسی برگردان انواع افعال ماضی از نظر زمانی در پنج ترجمه قرآن می باشد. روشی را که نگارنده برای این امر برگزیده، تحقیق همراه با مقایسه است. زیرا با کنار هم قرار دادن چند ترجمه علاوه بر اینکه حساسیتی روی شخصیت مترجم به وجود نمیآید، در نمایاندن ترجمه دقیقتر نیز مؤثر است. افزون بر این، با گزینش نقطههای قوت و زیبایی هر یک، میتوان در ایجاد برگردانی صحیح و زیبا کمک کرد.
خلاصه ماشینی:
"» با توجه به اینکه فعل «یأتیهم» وجه التزامی ندارد، بلکه مضارع در معنای ماضی استمراری است، چون «ما» به معنای «لیس» است (توسی، محمد بن الحسن، ۸/۴۵۴) از این رو ترجمه آن به «بیاید» درست نیست، بلکه با توجه به ترکیب «ما+ فعل مضارع» و ترکیب «کانوا + مضارع یستهزئون» بهتر است همانند بسیاری از مترجمان زبده و فرزانه «نمیآمد; ترجمه میشد، و از طرفی اسلوب «ما»ی نفی+ ادات استثنا یکی از اسلوبهای قصر است و «ما» منفی است و ادات استثنا هم منفی، و منفی در منفی میشود مثبت، لذا با توجه به نثر معیار بهتر بود از «مگر» استفاده نمیشد، بلکه جمله به گونه مثبت همراه با «هر» ترجمه میشد.
» «لا»ی زایده در آغاز کلام واقع نمیشود و این «لا» چون بعد از حرف «فاء» آمده، میتواند زایده نباشد که زایده نبودنش از جهاتی بهتر و اولی است، و باید توجه داشت که بسیاری از مفسران و آشنایان به رموز قرآنی از تعبیر زاید بودن کلمهای در کلام الله کراهت دارند و آن را شایسته کتابی که در اوج فصاحت و بلاغت است نمیدانند (رکنی یزدی، محمد مهدی، /۶۴)، از این رو برای اثبات اینکه نباید «لا» را نادیده گرفت، نظر دو تن از قرآن پژوهان ارجمند را با اندکی دخل و تصرف میآوریم: ۱- «لا»ی نفی در این آیه و دیگر آیات از قبیل حاقه/۳۸، معارج/۴۰، تکویر/۱۵ و بلد/۹۰ نباید نادیده گرفته شود و به جای «سوگند نمیخورم» که معادل «لا أقسم» است «سوگند میخورم» آورد، در صورتی که «لا» دقیقا معنای نفی میدهد."