چکیده:
یکی از عوامل بسیار مهمی که بهدلیل اهمیت بسیار زیاد آن بهتدریج وارد توابع تولید شده،عامل انرژی است.این مقاله به بررسی رابطهی بین مصرف حاملهای انرژی و رشد زیربخشهای اقتصادی در ایران برای دورهی زمانی 1386-1346 میپردازد که در آن از روش تحقیق توصیفی استفاده میشود.برای این منظور،تکنیک همانباشتگی و مدل تصحیح خطای برداری مورد استفاده قرار میگیرد.نتایج نشان میدهد که یک رابطهی بلندمدت یکطرفه از مصرف برق بخشهای صنعت و کشاورزی،بهترتیب به رشد ارزش افزودهی بخشهای صنعت و کشاورزی و همچنین یک رابطه با استفاده از آزمون همزمان از مصرف برق،نیروی کار و سرمایهی بخشهای کشاورزی و صنعت به رشد ارزش افزودهی این بخشها وجود دارد.بهعلاوه یک رابطهی بلندمدت یکطرفه از مصرف گاز بخش صنعت به رشد ارزش افزودهی این بخش و نیز یک رابطه با استفاده از آزمون همزمان از ارزش افزوده،نیروی کار و سرمایهی بخش خدمات بهمصرف فرآوردههای نفتی این بخش موجود است.
خلاصه ماشینی:
"نتایج نشان میدهد که یک رابطهی بلندمدت یکطرفه از مصرف برق بخشهای صنعت و کشاورزی،بهترتیب به رشد ارزش افزودهی بخشهای صنعت و کشاورزی و همچنین یک رابطه با استفاده از آزمون همزمان از مصرف برق،نیروی کار و سرمایهی بخشهای کشاورزی و صنعت به رشد ارزش افزودهی این بخشها وجود دارد.
جدول 2-آزمون علیت بین مصرف برق و رشد ارزش افزودهی کشاورزی (به تصویر صفحه مراجعه شود) مأخذ:محاسبات تحقیق آزمون علیت با استفاده از مدل تصحیح خطای برداری در جدول(2)نشان میدهد که تنها یک رابطهی علی بلندمدت یکطرفه از مصرف برق به رشد ارزش افزودهی کشاورزی وجود دارد و رابطهی کوتاهمدت برقرار نیست.
ضریب این رابطهی بلندمدت 0/64-میباشد که نشان میدهد متغیرهای مصرف برق،نیروی کار و سرمایهی بخش کشاورزی سبب حرکت ارزش افزودهی این بخش با سرعت نسبتا بالایی بهسمت مقدار تعادلی میشوند،درحالیکه هیچ رابطهای چه در کوتاهمدت و چه در بلندمدت از طرف رشد ارزش افزودهی کشاورزی بهمصرف برق وجود ندارد.
در این تحقیق به بررسی رابطهی بین مصرف حاملهای انرژی و رشد زیربخشهای اقتصادی برای کشور ایران و برای دورهی 6831- 6431 با استفاده از تکنیک همانباشتگی و مدل تصحیح خطای برداری پرداخته شده است.
با توجه به نتایج بهدست آمده ملاحظه میشود که انرژی،عامل حیاتی برای افزایش ارزش افزوده بخشها محسوب میشود،به این معنی که مصرف انرژی در کنار سایر عوامل تولیدمثل نیروی کار و سرمایه میتواند در رشد ارزش افزودهی بخشهای مختلف اقتصادی و بهتبع آن برای رشد کل اقتصاد عامل مهمی باشد و هرگونه محدودیتی در استفاده از این عامل برای بخشها اثر منفی داشته باشد."