چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه راهبردهای یادگیری و جهتگیریهای هدفی با اضطراب امتحان در بین دانشآموزان با آسیب بینایی در دوره دبیرستان شهر تهران بود. روش: بدین منظور نمونهای شامل 120 نفر دانشآموز در پایههای اول تا سوم دبیرستان (80 پسر و 40 دختر) با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. برایاندازهگیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه راهبردهای انگیزشی یادگیری (MSLQ)، پرسشنامه جهتگیری هدفی، میدلتن و میگلی و اضطراب امتحان ساراسون (SAT) استفاده شد. یافتههانتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که جنس، جهتگیریهای هدفی تبحری و اجتنابی و راهبردهای یادگیری بسط، سازماندهی، تفکر انتقادی و تنظیم ضرایب معناداری (05/0 P<) در پیشبینی اضطراب امتحان دانشآموزان دارند. همچنین اجرای آزمون t نشان داد که تفاوت معناداری (001/0 P<) بین دختران و پسران در اضطراب امتحان وجود دارد. نتیجهگیری: استفاده از راهبردهای یادگیری و داشتن اهداف تبحری از سوی دانشآموزان نابینا، منجر به کاهش اضطراب امتحان آنها میشود.
Objective: The present research studies the relationship between goal orientation and learning strategies with test anxiety.
Method: 120 high school students with vision loss (80 boys and 40 girls)، were selected through convenience sampling. For goal orientation، the questionnaire draw up by Middleton and Midgley، for learning strategies، MSLQ and for test anxiety، Sarason test anxiety questionnaire were used.
Results: Analysis of variance and multiple regressions indicated that learning strategies، gender، mastery and avoidance goal orientations are able to predict test anxiety but functional goal orientation is not able to predict test anxiety. The findings also showed a significant difference (P<0.05) in test anxiety between girl and boy students.
Conclusion: Some clinical implications have been discussed.
خلاصه ماشینی:
یافتهها نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که جنس،جهتگیریهای هدفی تبحری و اجتنابی و راهبردهای یادگیری بسط،سازماندهی،تفکر انتقادی و تنظیم ضرایب معناداری(0/50> P در پیشبینی اضطراب امتحان دانشآموزان دارند.
کوبرلی و همکاران(6891)نشان میدهند که آموزش راهبردهای یادگیری برای دانشآموزانی که اضطراب امتحان بالایی دارند،بسیار مؤثر است و کمک میکند که عملکرد آنها در هنگام امتحان و فعالیتهای تحصیلی،بهبود یابد؛به عبارت دیگر،با آموزش راهبردهای یادگیری از میزان اضطراب امتحان دانشآموزان کاسته میشود؛بنابراین میتوان نتیجه گرفت که رابطه منفی بین راهبردهای یادگیری و اضطراب امتحان وجود دارد.
همچنین با توجه به آنکه پژوهشهای قبلی درباره جمعیتهای عادی نشان میدهد که تفاوتهایی بین دختران و پسران در اضطراب امتحان وجود دارد (ابو القاسمی و نجاریان،8731؛بهرامی،6731، شعیری و همکاران،3831؛قادری،4831)،هدف دیگر آن است که تفاوت دانشآموزان دختر و پسر نابینا در اضطراب امتحان،بررسی شود.
یافتهها با توجه به اینکه هدف اصلی پژوهش بررسی رابطه مؤلفههای راهبردهای یادگیری و جهتگیری مذهبی با اضطراب امتحان دانشآموزان با آسیب بینایی است، ابتدا ماتریس همبستگی متغیرها و سپس نتایج مربوط به تحلیلهای رگرسیون گزارش میشود.
همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که رابطه کلیه راهبردهای یادگیری با اضطراب امتحان دانشآموزان با آسیب بینایی منفی و معنادار است.
در نهایت مقایسه دو گروه دانشآموزان دختر و پسر با آسیب بینایی در میزان اضطراب امتحان حاکی از آن بود که در اینجا نیز مانند پژوهشهای ابو القاسمی و همکارن(5731)،بهرامی(6731)و قادری(4831)تفاوت معناداری بین دختران و پسران وجود دارد،همینطور شعیری و همکاران(3831)در پژوهش خود با دانشآموزان دبیرستانی در چندین شهر ایران نشان میدهند که اضطراب امتحان دختران،بیشتر از پسران است و این تفاوت حتی در بعضی شهرها از لحاظ آماری معنادار است.