چکیده:
اجرای هر طرح و برنامه ای در شهرها مراحل متعددی دارد .مراحلی که از مطالعات توصیفی، شناخت دقیق از منطقه، اولویت های ساکنان، ظرفیت های منطقه یا محل، نحوه و میزان مشارکت مردم را شامل شده و پس از این مراحل است که برنامه ریزان اقدام به تهیه برنامه کرده و مجریان آن را به صورت عملیاتی در می آورند. در این میان، برنامه ریزی در مقیاس کوچک شهر (محله) همراه با استفاده از نیروها و پتانسیل محلی و مشارکت و شریک قرار دادن مردم در روند تهیه و اجرای طرح ها می تواند گامی موثر در افزایش پایداری شهر و حذف چهره نامطلوب زندگی از محلات شهر، بویژه محلات اسکان غیررسمی باشد، چرا که مصرف کنندگان نهایی طرح ها مردم هستند و به همین جهت، شریک کردن آنان در فرایند برنامه ریزی موجبات کارایی بیشتر طرح ها را فراهم آورده، در نتیجه نوید محله خوب، شهر خوب، کشور خوب را خواهد داد. این مقاله با مطالعه یکی از محلات اسکان غیررسمی شهر زنجان (محله اسلام آباد) به بررسی و سنجش قابلیت های محله در پیاده کردن برنامه ریزی مردم محور و ارائه راهبردهای موردنظر برنامه ریزی پرداخته است. در این مقاله با مطالعه میدانی و کتابخانه ای این نتیجه حاصل شد که رویکرد مردم محوری در برنامه ریزی شهری در شرایط موجود شهرهای ایران با تکیه بر پتانسیل های مشارکتی مردم در محلات شهری (بویژه محلات اسکان غیررسمی) نفش مهمی در افزایش پایداری برنامه ریزی و پایداری شهر دارد.
خلاصه ماشینی:
"این مقاله با مطالعهیکی از محلات اسکان غیررسمی شهر زنجان(محله اسلام آباد)به بررسی و سنجشقابلیتهای محله در پیاده کردن برنامهریزی مردم محور و ارائه راهبردهای موردنظربرنامهریزی پرداخته است.
ؤال و فرضیه تحقیق این پژوهش قصد دارد به این سوال پاسخ دهد که آیا برنامهریزی در واحدهایکوچک شهری(محله)میتواند در بهبود وضعیت و کیفیت زندگی در محله اسلام آبادزنجان تاثیرگذار باشد؟در همین راستا و در جهت ارائه پاسخ به سؤال یاد شده اقدام بهطرح این فرضیه شد که برنامهریزی مردم محور با توجه اساسی به مشارکت مردم،میتواند رهیافتی مؤثر برای بهبود وضعیت محله اسلام آباد باشد.
این برنامهریزی دارای ابعاد بسیار گوناگونی است که با توجه بهاهمیت مشارکت مردم در فرایند این برنامهریزی،مهمترین آنها نگاه به سرمایه اجتماعیاستفاده از سرمایههای اجتماعی موجود در محلات شهری(بویژه محلات اسکان غیررسمی)در جهت بهبود وضعیت محله است.
بنابراین لزوم پیاده کردن اینگونه برنامهریزی مستلزم همکاریو تعامل دو سویه مردم و دولت است از اینرو،از یافتهها میتوان نتیجه گرفت این استکه محله اسلام آباد در صورتی میتواند به توسعه پایدار دست یابد که اولا ساکنان رابرای انجام انواع کارهای مشترک،چه از نظر اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی و چه از نظرکالبدی و زیست محیطی با تسهیلگری مردمی سوق دهد؛ثانیا مدیریت شهری فعلی بایددیدگاههای سابق خود را رها کرده،با نگاهی سیستمی به شهر به سوی مدیریت یکپارچهشهری و واگذاری اختیارات به مدیریتهای محلی گام بردارد."