چکیده:
<P>امکان حصول قطع در تفسیر،از سوی برخی از اندیشمندان مورد انکار قرار گرفته است.این مسأله در زمان گذشته از سوی کسانی که حجیت ظواهر قرآن را انکار میکردهاند و تفسیر قرآن را تنها در حیطهء اختیارات معصومان میدانستهاند و امروزه از سوی کسانی که به نسبی بودن شناخت متون و تبعیت آن از فضای ذهنی مخاطب معتقدند،مورد بحث واقع شده است.این مقاله بر آن است تا نشان دهد.نصوص قرآن کریم،چه نتصیص به کمک قرائن پیوستهء لفظی و حالی و چه به کمک قرائن منفصله که شامل سایر آیات قرآن،روایات معتبر و سنت مقطوعه و ادلهء عقلی قطعی میشود، میتواند برای مفسر ایجاد قطع کند.مفسر باید با احاطه به کل محتوای قرآن کریم و آیات ناظر به یکدیگر و نیز احاطه به روایات صحیح معصومان و علوم قطعی و مسلم و استفاده از عقل فطری خود و احاطه به علوم عربی به تفسیر قرآن بپردازد.</P>
خلاصه ماشینی:
"مثلا در آیات ابتدای سوره تحریم که خداوند پیامبر را مورد خطاب قرار میدهد و از او میپرسد:«ای پیامبر چرا آنچه خدا برای تو حلال کرده است برای به دست آوردن رضای همسرانت،بر خود حرام میکنی»اگر خوانندهء آیه،از ماجرای نزول آیه،کاملا بیخبر باشد،چندان خدشهای به فهم مقصود خداوند وارد نمیشود چون هدف آنست که بدانیم دو زن از زنان پیامبر سر او را فاش کرده و او را آزردهاند و پیامبر تا حد امکان با آنها مدارا کرده و زمینهء سوء استفاده آنان از شدت ملاطفت پیامبر فراهم آمده است، حال داستانهایی که دربارهء شأن نزول این آیات نقل شده،هم متناقض و هم غیر قابل قبول است و برخی از ساحت پیامبر اکرم(ص)به دور است(نکـ:طباطبایی،193/91).
2-2)روایات معتبر از آنجا که سنت،مفسر و مبین قرآن کریم است(نحل44/)،مسلما اگر خبری قطعی در زمینه تفسیر قرآن از معصوم به ما برسد برای ما حجت است و سنت پیامبر اکرم(ص) و معصومان(ع)یعنی قول،فعل و تقریر آنان که از طریق نقل شفاهی یا کتابت به ما رسیده است،زمانی میتواند به عنوان قرینهء منفصله در تفسیر آیات قرآن،ما را به قطع برساند که هم به لحاظ سند و هم به لحاظ دلالت قطعیت داشته باشد.
متواتر معنوی حدیثی که مضمون حدیث یا قدر مشترک معنای چند حدیث با الفاظ متفاوت نقل شده باشد(شهید ثانی،6) 1،در قرآن کریم،مسلمانان به اقامهء نماز مأمور شدهاند،ولی کیفیت اقامه نماز با جزئیات آن،تنها از طریق روایات و سنت قطعی پیامبر اکرم(ص)و معصومان قابل تشخیص است(نکـ:احادیث فروغ کافی و من لا یحضره الفقیه دربارهء وجوب نماز و اوقاف نماز و مانند آن)."