چکیده:
حسن حنفی،از روشنفکران معاصر مصری در چندین دهه از فعالیت تألیفی خود میکوشد تعریفی خاص از میراث اسلامی و ویژگیهای آن ارائه دهد.او با هدف نوگرایی و تجدد در میراث اسلامی،طرح خویش را تحت عنوان«التجدید و التراث»در تألیفات گوناگون خود دنبال میکند.وی برای میراث اسلامی ویژگیهایی نظیر«اندوختهای قومی و ملی،تعبیری فکری از پدیدههای هرعصر،تدوینی نظری از ستیزهای فکری بین حاکم و محکوم،یکبعدی بودن،وارونگی موضوعات انسانی به الهی»را ذکر میکند که باید از الهیات به انسانیات تبدیل شود.به اعتقاد او اصول و مفاهیم تجدد،در اسلام هم وجود دارد؛اما در میراث اسلامی مغفول مانده یا تفسیر دیگری از آن شده است؛ولی امروزه به تناسب شرایط عصری باید این معانی جدید را کشف کنیم.او زبان میراث را به کهنگی و نارسایی متهم میسازد و روشهایی را برای بازسازی میراث اسلامی بیان میکند که جملگی نیازمند نقد و بررسی است.
In his decades-long writing activity، Hassan Hanafi، one of the contemporary Egyptian intellectuals، has tried to offer a special definition of Islamic heritage (tradition) and its characteristics، and to peruse his project entitled" reform and heritage(tradition) " in his different works، with the aim of reform and modernization in Islamic heritage. He mentions some of the characteristics of Islamic heritage as follow: "it is a national and ethnic treasure، an intellectual explanation for the phenomena of each age، and a theoretical formulation about the struggles between rulers and ruled; it is one-dimensional، and it has the inversion of human matters towards theological ones" which must be changed from theological matters into human matters. According to him، Islam has the principles and concepts of modernization، but they have been neglected in Islamic heritage or have been explained otherwise. We should discover these new concepts suitable to contextual conditions. He accuses the language of heritage of staleness and deficiency، and proposes some ways to reconstruct Islamic heritage، all of which needs assessment and analysis.
خلاصه ماشینی:
"1 حنفی میراث را هم نقطهء آغاز تجدد میداند و هم ابزاری برای آن؛زیرا بازسازی میراث اسلامی یا تراث گذشته از نظر او،به معنای تفسیر دوبارهء آن مطابق نیازهای عصری است؛ پس میراث،وسیله است و بازسازی،هدف؛ازاینرو او برای میراث ارزش ذاتی مطلق قائل نیست؛بلکه قیمت آن را به اندازهء نقشی میداند که در تفسیر واقع(واقعیت معاصر)و تطور و پیشرفت آن ایفا میکند.
52 روش بازسازی الفاظ از نظر او به صورت مکانیکی نیست که لفظ سابق را برداریم و لفظ جدیدی جایگزین آن کنیم؛بلکه باید به صورت خودجوش در آگاهی محققان انجام گیرد؛به این بیان که محققی که قدرت ارائه معانی نهفته در پس الفاظ قدیمی تقلیدی را به تناسب نیازهای عصری ندارد،میکوشد برای آن معانی حقیقی پنهان،تعبیری را به کار گیرد که در زبان متداول روز رایج است؛پس معانی،همان مفاهیم میراث است؛اما زبان، زبان جدیدی است.
که جملگی از نصوص صریح کتاب و سنت گرفته شدهاند،چه چیزی از میراث اسلامی باقی میماند؟!آیا نام آن بازسازی است یا تخریب؟!البته حنفی در اینباره راست میگوید که با وجود چنین مفاهیم بنیادی در میراث اسلامی،نمیتوان الفاظ و معانی جدید را که حاصل تمدن غرب است،به میراث اسلامی راه دارد؛چون اصول اعتقادات اسلامی برای مبارزه با بیخدایی،شرک،دنیاگرایی و هرجومرج معرفتی است.
6. ویژگیهایی را که حنفی برای زبان جدید برشمرده و میراث اسلامی را به داشتن چنین ویژگیهایی سفارش میکند،برخی از درون مبتلا به تناقض است و برخی دیگر با روح اسلام بیگانه بوده و با نصوص صریح قرآن تعارض دارد؛مثلا این تعبیر که زبان جدید،زبان عام و قابل خطاب به همهء انسانها در هرتمدنی است،تناقض ذاتی دارد؛زیرا مفاهیم جدید غرب-یا به تعبیر او زبان جدید-دستکم در دنیای اسلام مخاطی چندانی ندارد؛بلکه در دنیای غرب هم با قرائتهای مختلف و مخاطبان متفاوتی روبهروست."