چکیده:
سروش،قرآن را بشری معرفی کرده و کوشیده است با نسبت دادن این نظریه به معتزله، برای نظریه خود در کلام اسلامی،خاستگاهی معرفی کند.وی مدعی استکه باور معتزله به حادث بودن قرآن،به بشری و خطاپذیر بودن آن اشاره دارد.هدف این نوشتار،بررسی این مدعاست که آیا نظریه معتزله درباره خلق قرآن،به نظریه سروش درباره بشری بودن قرآن اشاره دارد؟در این مقاله،با مراجعه به آثار معتزله،منابع معتبر کلامی و آثار سروش، اطلاعات لازم گردآوری شده سپس،با روش توصیفی-تحلیلی نظریات معتزله و سروش دربارهء قرآن تبیین شده و خاستگاه،مبانی،ادله و لوازم نظریات آنها ارائه و مورد نقد و بررسی تطبیقی قرار گرفته است.نتیجه این پژوهش این است که دیدگاه سروش با دیدگاه معتزله دربار قرآن از جهات مختلف در تضاد میباشد.برخلاف نظر سروش،معتزلیان، خداوند متعال را خالق بدون واسطه قرآن دانسته و بشری بودن آن را مردود میدانند.
Mr. Soroush holds that the Quran is a human product and in order to support his theory in Islamic theology he attributes this theory to Mu'tazilites. He claims that Mu'tazilites believe that the Qur'an is something accidental and refers to its being created by man and its fallibility. The present paper tries to examine the question whether or not the Mu'tazilites' theory on the creation of the Qur'an has anything to do with Soroush's theory that the Qur'an is a human product. First، necessary data have been gathered from Mu'tazilites' works، valid theological resources، and Soroush's works، and then، the Mu'tazilites' and Soroush's theories on the Qur'an are expounded. Then the origins، basic fundamentals، arguments، and requisites of their theories are stated، criticized and contrasted. The research findings show that Soroush's standpoint on the Qur'an contradicts، from different sides، that of the Mu'tazilites. Contrary to Soroush's view، the Mu'tazilites believe that the Qur'an has been created by the Most High God and reject that idea that it is a man's product.
خلاصه ماشینی:
"45 با بشری دانستن وحی قرآنی،راه برای سکولاریسم بازمیشود؛زیرا طبق این نظریه،حتی فقه و علم اقلی قرآن هم کلامی بشری است که از محیط و فرهنگ عرب زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و علم ناقص زمانه تأثیر پذیرفته است و همان علوم و احکام جاری در میان اعراب میباشد55و با چنین احکام خطاپذیر که اختصاص به جوامع ساده و بدوی اعراب دارد نمیتوان جوامع پیچیده را اداره کرد.
16 د)لوازم دیدگاه سروش در مورد بشری بودن قرآن یک-تأثیرپذیری قرآن از شخصیت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و امور مربوط به او لازمه خلق قرآن توسط پیامبر اکرم این است که قرآن همانند متون بشری میباشد؛بر این اساس،شخصیت نویسنده،تاریخ زندگی او،پدرش،مادرش،کودکیاش و حتی حالات روحیاش،در آن نقش مهمی را ایفا کرده است.
27اگر بپذیریم که پیامبر صلی الله علیه و آله با بهرهگیری از دانش خود(دانشی که طبق نظر سروش بیشتر از دانش مردم هم عصرش نبوده و از جنس علم ناقص زمانه است)37صورت وحی را تولید کرده است،قرآن خطاپذیر شده و راه وحی و نبوت که خداوند برای تکامل انسان در اختیار او گذاشته او را به مقصد نخواهد رساند و این با حکمت خداوند متعال ناسازگار است.
521 نتیجهگیری با بررسی سه نظریهای که درباره رابطه بشری بودن قرآن با نظریه مخلوق بودن قرآن مطرح شده است و با توجه به اشکالاتی که در مورد نظریه اول(توافق دو دیدگاه)و نظریه سوم(توافق دیدگاه معمر معتزلی با دیدگاه بشری بودن قرآن)بیان شد،مشخص میشود که معتزله همانند سایر فرقههای اسلامی،قرآن را کلام خداوند دانسته و اعتقادی به فاعلیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در خلق قرآن ندارند و او را دریافتکننده قرآن از سوی خداوند متعال میدانند."