چکیده:
مفهوم«وجود»،و کیفیت انتزاع آن،یکی از مبانی مهم در اثبات مبحث«تشکیک در وجود» در حکمت متعالیه است.از آنجا که«وجود»معقول ثانی فلسفی است،نحوهء عروض و اتصاف معقولهای ثانیهء فلسفی در این موضوع اهمیت مییابد.پرسش اصلی مقالهء حاضر آن است که:مفهوم«وجود»،که یکی از معقولات ثانیهء فلسفی به شمار میرود،از چه نحوهء عروض و اتصافی برخوردار است؟اساسا،عروض و اتصاف به چه معناست؟اگر عروض این دسته از مفاهیم در ذهن باشد،چه نتایجی بر آن مترتب است و اگر عروض آنها در خارج باشد،چه تأثیری بر مبحث«تشکیک در وجود»خواهد داشت؟در آثار آیت الله مصباح و آیت الله جوادی آملی،بر اساس پاسخی که به نحوهء عروض مفهوم«وجود»داده میشود، طرح مبحث تشکیک نیز تعین مییابد. از جمله یافتههای تحقیق حاضر اثبات نحوهء عروض معقولات ثانیهء فلسفی در خارج از طریق قاعدهء ثبوت ثابت،بسنده بودن دلیل مبتنی بر مفهوم«وجود»برای اثبات تشکیک،و پایان یافتن برخی مناقشات در این زمینه است.
خلاصه ماشینی:
پرسش اصلى مقاله حاضر آن است كه: مفهوم «وجود»، كه يكى از معقولات ثانيه فلسفى به شمار مىرود، از چه نحوه عروض و اتّصافى برخوردار است؟ اساسا، عروض و اتّصاف به چه معناست؟ اگر عروض اين دسته از مفاهيم در ذهن باشد، چه نتايجى بر آن مترتّب است و اگر عروض آنها در خارج باشد، چه تأثيرى بر مبحث «تشكيك در وجود» خواهد داشت؟ در آثار آيتاللّه مصباح و آيتاللّه جوادى آملى، بر اساس پاسخى كه به نحوه عروض مفهوم «وجود» داده مىشود، طرح مبحث تشكيك نيز تعيّن مىيابد.
ايشان در بيان تمايز ميان اينگونه مفاهيم چنين مىگويند: اگر مفهوم ماهوى را از شىء انتزاع كنيم، چون عروض شىء در خارج است، حتما بايد به لحاظ يك شىء خارجى مشترك انتزاع شود؛ مثلاً انسان از حدّ وجودى كه در خارج به شىء نسبت داده مىشود، حكايت مىكند.
ايشان در ادامه، با بيان اينكه مفهوم «وجود» از معقولات ثانيه فلسفى شمرده مىشود و از حيثيت موجوديت حكايت مىكند، مىگويند: اگر مفهومى از معقولات ثانيه فلسفى بود كه مابهازاى خارجى نداشت، نه وحدتش دلالت بر وحدت مشترك بين منشأهاى انتزاع دارد و نه كثرتش دلالت بر كثرتهاى آنها دارد؛ چون مفهوم واحد، يعنى مفهومى كه از قبيل معقولات ثانيه باشد، ملازمهاى با اينكه مصاديقش اشتراك خارجى داشته باشد ندارد.
آيتاللّه جوادى آملى، پس از تبيين نظرگاه اين دسته از حكما، به استدلالهاى ملّاصدرا اشاره مىكند؛ استدلالهايى كه از يكسو، براى نقد كسانى اقامه شده است كه تنها وجود موصوف و موضوع را در ظرف اتّصاف لازم انگاشتهاند و از ديگر سو، اين استدلالها از جانب ملّاصدرا، جايگاهى مىشود كه از آن به معقولات ثانيه فلسفى چهرهاى وجودى اعطا مىگردد.