چکیده:
طرح نظریههای گونهگون در تبیین«نظریهء عقل»در اندیشه فیلسوف بر جستهای همچون ابو نصر فارابی،مؤسس فلسفه اسلامی،موجب ابهام، تداخل و تعارض آراء گردیده و ضرورت پژوهشی عمیق توأم با تبیین نظریهء صحیح را هویدا میگرداند.بر این پایه،نگارندهءاین مقاله میکوشد با تشریح ابعاد مختلف نگاه فارابی در مورد عقل و بررسی و تحلیل آن طی سه گفتار،به بررسی معانی مختلف عقل بپردازد و از این رهگذر، رویکرد فلسفی فارابی به«نظریهء عقل»را به دست آورد.از اینرو،در بخش نخست به بررسی رسالهء مهم معانی فی القعل فارابی میپردازد و در بخش دوم معانی شش گانه از«عقل»را مورد تحلیل قرار میدهد و در بخش نهایی ابتکارات و ابداعات فارابی در نظریهء عقل را مطرح میکند.
خلاصه ماشینی:
"برخلاف آنچه گفته میشود که نظریهء فیلسوفان مسلمان در خصوص عقل بر نظریات فیلسوفان یونان در مورد نفس و قوای ادراکی آن مبتنی میباشد و چهارچوب اصلی نظریهء عقل نزد فیلسوفان اسلامی همان نظریهء مشهور درک عقلانی است که ارسطو در سومین دفتر کتاب نفس بهطور مبهم طرح کرده است،اما باید توجه نمود که ابتکارات و ابداعات فیلسوفان اسلامی که با فارابی به عنوان مؤسس فلسفهء اسلامی آغاز میشود،مبحث عقل را به صورتی تبیین مینماید که سابقهای در میان فیلسوفان یونان و غیر آن نداشته است.
نتون41معتقد است فارابی در رسالهء معانی العقل،عقل در این معنا را معادل«خدا»در فرهنگ اسلامی میداند و بعدها در آثار متأخر خود نظیر آراء اهل المدینة الفاضلة،براساس نگرش نوافلاطونی جایگاه«عقل اول» را که عقل در معنای ششم رسالهء معانی العقل است،پس از مرتبه«خدا»قرار میدهد و آن را به عنوان نخستین عقل در سلسله عقول عشره به حساب میآورد.
این نگاه،منجر به پذیرش سلسله عقول بهعنوان مراتب وجود میگردد که مرتبهء اخیر آن با عنوان«عقل فعال»جایگاه ویژهای مییابد و بررسی و تبیین حقیقت و جایگاه آن و نیز نقش آن در معرفت شناسی نفس از جمله مباحث مهمی است که برای واضح شدن معنای ششم از عقل در رسالهء معانی العقل و نیز فهم«عقل فلسفی»از نگاه فارابی با توجه به آراء ارسطویی ضروری مینماید.
نتیجهگیری از مجموع آنچه پیرامون مبحث«عقل»در این نوشتار آمد چنین بدست میآید که فارابی بهعنوان مؤسس فلسفهء اسلامی در تبیین و پردازش نظریهء عقل با تأثیرپذیری از جریان نوافلاطونی و فیلسوفان حوزهء اسکندرانی در شرح ارسطو،موفق به بنیانگذاری نظریهء نوینی گردید که در بررسی رویکردهای مختلف معرفت شناسانه و هستی شناسانه به آن،نقش«عقل فعال»بهعنوان عقلی مفارق و جوهری بسیط که سبب فعلیت و کمال نفس میشود،نقشی کلیدی است و وی را موفق به ارائهء نظریهء نوینی دربارهء ادراک شهودی مینماید."