چکیده:
در اثر شیخ بهایی با عنوان پند و اندرز اهل دانش و هوش به زبان گربه و موش، شیخ بهائی در پی آن است تا شبهاتی را که در مورد تصوّف و عرفان وجود دارد از بین ببرد و سالوس و ریا را از صداقت معنوی عارفانه متمایز نماید. برای نیل به این مقصود شیخ بهائی از تمام تمهیدات و شگردهای داستانی که تا آن زمان معمول و مرسوم بوده، استفاده کرده است تا از بحثی کاملا فقهی و عارفانه، داستانی پرکشش و خواندنی بیافریند. شاید اگر نظریّههای وی در رساله ای فلسفی فهرست می شد، شکل وعظ به خود میگرفت و جذّابیّتی را که این اثر داستانی به شکل کنونی دارد، برای خواننده نمی داشت. در حالیکه این اثر دارای همة عناصر داستانی چون تعارض و جدال میان شخصیّتها (Conflict)، گره گشایی، شخصیّتپردازی، دیدگاه خاصّ داستانی، عواطف و احساسات ملموس انسانی- البتّه در قالب تمثیل- وحسّ تعلیق است که عامل اصلی در دنبال کردن داستان توسّط خواننده می باشد. نویسنده با زیرکی نظریّه های خود و نکات آموزنده را در تاروپود بافت داستان تنیده است تا خواننده، بدون احساس ملال و کسالت، در ضمن تعقیب داستان در معرض این نکات قرار گیرد. این مقاله کوششی است در جهت بررسی ساختار داستانی این اثر کلاسیک که تاکنون با نگاه و نگرشهای جدید در نقد ادبی مورد تحلیل قرار نگرفته است.
خلاصه ماشینی:
"سپس موش از این حکایت چنین نتیجهگیری میکند که حالا ای گربه!تو نیز بدانعداوت جبلی که میان موش و گربه میباشد و عنادی که طالب علم را با صوفیه است،مرامخاطب و برابر به هر عمرو و زید میکنی تا آنکه به صد زحمت و مشقت از دست تو خلاصشوم و از آن زمان که خلاصی یافتم تا حال جمیع پیران و شیخان مستجاب الدعوة را به هرزهگویی و ناسزا گرفتهای و مرا همچنان ترسان ساختهای که نه تنها در تمام عمر نمیتوانمنزدیک تو آیم،بلکه سعی در تحصیل معیشت هم بر من دشوار شده است.
حالا با این همهدردسر و زحمت و بدون برهان حجت انتظار داری بیایم و تصدیق کنم که طالب علم بر حقاست و صوفی باطل؟(231) گربه نیز چنین نتیجهگیری میکند که تاکنون هر چه استدلال کرده بیهوده بوده است و بااین بیت و ابیاتی مشابه بحث را میبندد:{Sبا سیه دل چه سود خواندن وعظ#نرود میخ آهنین در سنگ#S}7-حقانیت سخن گربه-عقل-وقتی روشن میشود که میبینیم در سخنان موش در جانبداریاز صوفیان(232)چیزی جز وابستگی بیش از حد به مسایل پیش پا افتاده و مادی زندگیروزمره چیزی نمیبینیم و اثری از آزادگی معنوی صوفی در سخنان موش یافت نمیشود.
تیجهگیری داستان پند اهل دانش و هوش به زبان گربه و موش اثر شیخ بهایی را به حق میتون در ژانررمان گنجاند؛زیرا وی از همۀ عناصر داستانی تعریف شده در ساختار این داستان استفاده کرده وداستانی جذاب آفریده است که حتی برای خوانندۀ امروزی پر کشش است."