چکیده:
خوارزمشاه با خاستگاه غلامی در روند تکاملی حکومتشان به جذب عناصر نظامی،اما با خاستگاههای متفاوت دست زدند و سعی کردند آنها را به موازات هم با اعمال قدرت از بالا به پایین به خدمت بگیرند.بهرغم محدود بودن نهاد سپاه در دورهء حکومت منطقهای آنها،تعارضات محدود موجود نیز به شورشهای متعدد انجامید که اوجگیری و تبدیل شدن خوارزمشاهیان به قدرتی بزرگ را به تأخیر انداخت.اما طی دورهء اقتدار این حکومت روند تعارضات ساختاری در این سلسله، تسریع شد.این مقاله درصدد است با بهرهگیری آزاد از«نظریهء تعارض»به روش تحلیلی،تأثیر تعارض ساختاری نهاد سپاه را،که از درون دچار فروپاشی شده بود،تحلیل و تبیین کند.سلطنت محمد خوارزمشاه گرفتار دوگانگی حاکمیت در نهاد دربار و تعارض چندگانه(تعارض سلسله مراتبی،ترکیب جمعیتی،مرکز و ولایت)در نهاد سپاه شده بود و نفوذ فزاینده و قبضهء تمامیت خواهانه قدرت توسط ترکان قنقلی تحت حمایت ملکهء مادر،دولت خوارزمشاهی را در ورطهء انحطاط و شدن سلطان پیش از رویارویی با وجود دارا بودن چند صد هزار سپاهی،نمودهای عینی این تعارض ساختاری بود.
خلاصه ماشینی:
"سلطنت محمد خوارزمشاه گرفتار دوگانگی حاکمیت در نهاد دربار و تعارض چندگانه(تعارض سلسله مراتبی،ترکیب جمعیتی،مرکز و ولایت)در نهاد سپاه شده بود و نفوذ فزاینده و قبضهء تمامیت خواهانه قدرت توسط ترکان قنقلی تحت حمایت ملکهء مادر،دولت خوارزمشاهی را در ورطهء انحطاط و شدن سلطان پیش از رویارویی با وجود دارا بودن چند صد هزار سپاهی،نمودهای عینی این تعارض ساختاری بود.
شورش چند بارهء شاهزاده علیشاه،شورش تکش علیه سلطان شاه و جنگ حدود 91 سالهء آنها،شورش هندوخان فرزند ملکشاه علیه عمویش سلطان محمد از نوع شورشهای شاهزادگی ولایات و شورش امیر کزلی(کزلیک)سپهسالار ترک خویشاوند ترکان خاتون و حکمران نیشابور،شورش میاجق در عراق عجم،شورش براق حاجب حکمران کرمان علیه غیاث الدین و جلال الدین در کرمان،شورش امیران و مردم هرات،شورش آذربایجان و اصفهان و غور به کرات نمونهای اندک از شورشهای فراوان ناشی از تعارض مرکز و ولایت است.
هرگاه احساس هویت قومی در سایر گروههای سپاهی بیدار میشد رفتار آنها را تحت تأثیر قرار میداد مثلا احساس هویت قومی در قوم خلج(قرلوق)پس از جنگ پروان خود را نشان داد؛به طور که با خاتمهء جنگ نیروهای ترک جلال الدین بر سر غنائم اختلاف پیدا کرده و از سپاه سلطان جدا شدند.
»53 هر چند نسوی در صدد بر آمده تعارض موجود در سپاه خوارزمی را با نظریهء معروف همبستگی از طریق باورهای مشترک طرح کند اما در اینجا از این واقعیت غافل مانده که بیشترین گسترش قلمرو خوارزمشاهی با همت این ترکان بوده و در ضربهء مغول نیز آنها به دلیل همین برتری جایگاهی بیشترین ضربه را متحمل شده بودند."