چکیده:
یکی از مباحث مهم در دین شناسی جایگاه عقل در درک معارف دینی است، در پژوهش پیش رو تلاش میشود جایگاه عقل از دیدگاه ابن تیمیه و علامه طباطبایی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد، تا نقاط قوت وضعف دو دیدگاه روشن شود. ابن تیمیه معتقد است گاهی عقل بر قوهای گفته میشود که انسان با آن تعقل میکند، چنانکه بر علوم و اعمالی که با آن قوه حاصل شده نیز عقل گفته می شود. که این معنی نتیجه عقل به معنای اول است، ازدیدگاه ابن تیمیه انسان در کسب معارف دینی با بودن کتاب و سنت و فطرت نیازی به عقل ندارد، و در صورت تعارض شرع و عقل، شرع مقدم است و سانی که به عقل در معارف توجه می کنند را در خطا میداند. علامه نیز معتقد است مراد از عقل در انسان عبارتست از نفس مدرک انسان و آن مبدئى است که تصدیقهاى کلى و احکام عمومى بدان منتهى می شود، علامه دیدگاه افراطی که در آن عقل در دین شناسی کاملا خود بسنده است و دیدگاه تفریطی که به بىاعتباری عقل نظر دارد، نمی پذیرد، و معتقد است جایگاه عقل بین آن دو است و عقل به هیچوجه به خطا نمی رود و یکی از منابع مهم در معرفت دینی است. و هرگز بین عقل و شرع تعارض واقع نمیشود، دراین میان عقل در اندیشه علامه نسبت به ابنتیمیه دارای جایگاه ویژهای در کسب معارف دینی دارد.
خلاصه ماشینی:
"در قرن هفتم ابن تیمیه (وفات، 728) ظهور پیدا کرد که در عین حال که پیرو اهل حدیث بود نظریات متفاوتی از دیدگاه اهل حدیث در برخی از مسائل داشت، که بعدها در قرن اخیر و در عصر حاضر اندیشههای وی زیر بنای فکری سلفیه و وهابیت واقع شد، به نحوی که سلفیه در بسیاری از اندیشههای خود وامدار ابن تیمیه هستند، لذا بررسی اندیشه ابن تیمیه دارای اهمیت بسزایی است، از سوی دیگر در عصر حاضر یکی از متفکران جهان اسلام که به عنوان یک متفکر شیعه اندیشه های او دارای جایگاه ویژهای است، صاحب تفسیر گرانسنگ المیزان، علامه طباطبایی است که آراء او محل رجوع بسیاری از اندیشمندان جهان اسلام و غرب است، وی در تفسیر المیزان بسیاری از معارف اسلامی را تبیین کرده است، در عصر حاضر بین دیدگاه سلفیه و تشیع تقابل وجود دارد، از این روی تحلیل و بررسی تفکرات این دو دیدگاه ضروری به نظر میرسد، و از آنجایی که زیر بنای بسیاری از اندیشه ها به این بر میگردد که حجیت عقل در دین شناسی پذیرفته، یا رد شود، در مقاله پیشرو جایگاه عقل را از دیدگاه ابن تیمیه و علامه طباطبایی مورد بررسی قرار میگیرد، تا در نهایت نقاط قوت و ضعف هر دیدگاه روشن شود، تا بتوان بر اساس آن قضاوت درستی در اندیشههای این دو اندیشمند و به تبع حقانیت اندیشه سلفیه و تشیع داشت."