چکیده:
هدف از نگارش مقاله حاضر،بررسی تحلیلی و مقایسهای مفروضات بنیادی،اهداف،برنامهها و روشهای دو دیدگاه تعلیم و تربیت رایج و تعلیم و تربیت(پژوهش-محور)1است. نظر به اینکه این دو دیدگاه،علائق متفاوت و ریشهدار را دنبال میکنند،بررسی مفروضات بنیادی و جهتگیریهای فلسفی و تحلیل آثار و پیامدهای عملی آنها،در بخش اول مقاله ضروری به نظر میرسد. در قسمت دیگر،اهداف و برنامههای تربیتی این دو الگو،مقایسه میگردد.تحلیل برنامه متکی بر تربیت حافظه و رشد قوای به یاد سپاری که در تربیت رایج از جایگاه ویژه برخوردار است،در مقابل تربیت و پرورش روحیه کاوشگری و تبدیل کلاس درس به یک اجتماع کاوشگر که مورد توجه تعلیم و تربیت(پژوهش-محور)است،حائز اهمیت است. مقایسه روشهای آموزشی رایج که بر تسلط به حقایق و افکار و پرورش انضباط ذهنی تأکید دارد،با الگوی فراشناختی که بر تربیت مهارتهای پژوهشی،استدلالی و ترجمهای متکی است، میتواند از جاذبههای منطقی خاص برخوردار باشد،کاری که در مقاله حاضر و در نهایت اختصار انجام شده است.
خلاصه ماشینی:
"3 این تعریف در اعتقاد جی پی میلر4نویسنده کتاب نظریههای برنامه درسی5مؤثر افتاده است او مینویسد: «نظریه،معرف موضعگیری اساسی نظریهپرداز درباره جهان،انسان،تعلیم و تربیت یا دیدگاهی درباره برنامه و محتوای درس است»6 به نظر میرسد،تعریف زیر در مطالعه تعلیم و تربیت،مفید باشد،نظریه تربیتی مجموعهای از اهداف،برنامهها و روشهای مربوط بههم است که بهطور منظم فعالیتهای یادگیری و رشد و توسعه مهارتهای فکری را هدایت میکند.
درنظریه تربیت سنتی، علائق مختلف علوم به علاقه کاربردی،سودآوری و کامیابی فنی که مثلا نوشتن را برای تجارب مناسب میداند،تقلیل یافته است؛اما چیز عجیبی در حال رخ دادن است،درحالی که برداشت تقلیلگرایانه از علم با انفجار ادبیات خاص خود همراه است؛اما ظهور نوع جدیدی از نگارش علم را شاهدیم که به نحو آشکار از نظر مقصد و ساختار با علم به ظاهر کامیاب تمایز اساسی دارد.
در این برداشت جدید،هدف علوم تنها انتقال دانش علمی نیست؛بلکه جدیت در ارائه دلالتهای شناختی برای فهم خویشتن اجتماعی است و این همان منظوری است که تعلیم و تربیت(پژوهش-محور)آن را دنبال میکند.
نهضت بازگشت به پایهها41که در اوایل دهه 0791،شکل گرفت،یکی از شاخههای تعلیم و تربیت رایج است که بر به کارگیری مفروضات بنیادی این دیدگاه تأکید دارد.
(لیپمن،75:1991) جمعبندی یافتههای این قسمت،اجازه استنباط میدهد که بگوییم،در بخش برنامهها نیز چالشهای نظری میان تعلیم و تربیت رایج و تعلیم و تربیت(پژوهش-محور)بسیار جدی است؛درحالی که دیدگاه رایج بر ارائه محتوا و انتقال فرهنگی اصرار دارد،نظریه پژوهشی بر مهارتآموزی و تقویت روحیه پژوهشی در فراگیران تأکید دارد.
در این مقاله،مشخص گردید برنامههای تربیتی تعلیم و تربیت سنتی،استفاده از الگوی(موضوع-محور)و طبقهبندی و ارائه دانش در قالب دروس مختلف را در دستور کار خود قرار میدهد،درحالی که تربیت(پژوهش- محور)از الگوی فراشناختی و تکیه بر مهارتهای پژوهشی،استدلالی و ترجمهای را مدنظر دارد."