چکیده:
هدف پژوهش حاضر،کشف هدف ادبیات کودک است.مبتنی بر پیشفرضهای این پژوهش، کشف این هدف از دو طریق امکانپذیر است.اول،از طریق تحلیل آثاری که طی سالیان دراز،به عنوان''ادبیات کودک‘‘مورد اقبال مخاطبان خود قرار گرفتهاند،همچون افسانهها و ادبیات کودک کلاسیک،و دوم،از طریق تحلیل نظریههای گونهگون روانشناختی،تربیتی و فلسفی درمورد مفهوم ‘‘کودکی''و کشف همگانیهای این نظریات پژوهش حاضر،بر آن است که حرکت از هرکدام از سویههای مطرحشده بهطور طبیعی به نتیجهای واحد منجر خواهد شد،از همینرو،با محور قرار دادن روش دوم،نگارنده کوشیده است با گروهبندی نظریات مربوط به کودکی و نقد آنها،در یک باهم نگری به مفهوم خویش،درمورد این مقوله عینیت بخشد و سپس هدف ادبیات کودک را،بر آن مبنا تعیین نماید.نتیجهء این پژوهش آنگاه که در تحلیل افسانهها و آثار کلاسیک ادبیات کودک،آزمایش شود، میتواند همچون معیاری در نقدوبررسی آثار آفریده شده برای کودکان به کار گرفته شود.
خلاصه ماشینی:
"اول،از طریق تحلیل آثاری که طی سالیان دراز،به عنوان''ادبیات کودک‘‘مورد اقبال مخاطبان خود قرار گرفتهاند،همچون افسانهها و ادبیات کودک کلاسیک،و دوم،از طریق تحلیل نظریههای گونهگون روانشناختی،تربیتی و فلسفی درمورد مفهوم ‘‘کودکی''و کشف همگانیهای این نظریات پژوهش حاضر،بر آن است که حرکت از هرکدام از سویههای مطرحشده بهطور طبیعی به نتیجهای واحد منجر خواهد شد،از همینرو،با محور قرار دادن روش دوم،نگارنده کوشیده است با گروهبندی نظریات مربوط به کودکی و نقد آنها،در یک باهم نگری به مفهوم خویش،درمورد این مقوله عینیت بخشد و سپس هدف ادبیات کودک را،بر آن مبنا تعیین نماید.
هستی کودک،فرآیند شدن او از تولد به بعد،چه مسیری را میپیماید و یا به تعبیری،در جستجوی چه مقصدی است؟فکر و عاطفهء او،در فرآیند رشد چه مسیری را دنبال میکند و سرانجام،قصد او از مطالعه چیست؟چرا کودک این چنین به شنیدن قصه و شعر علاقهمند است؟ادبیات به کدام نیازهای وی پاسخ میگوید و او با چهانگیزهای به ادبیات دل میبندد؟در کودک چیست که راه را بر ورود ادبیات ویژهء او باز میگذارد؟حرکت از هرسوی،میتواند ما را به شناخت ادبیات کودک،ویژگیهای آن،هدف و روشهای آن، محتوا و نقد آن نزدیکتر سازد،اما طبیعی است،هرآنچه که از تحلیل یکسوی ارتباط،ادبیات یا کودک،حاصل میآید،باید در تبیین سوی دیگر نیز توانا باشد.
‘‘(امینپور،01:4731)اما او در کل نوشتهء خود،با کنار هم قرار دادن مثالهای زیبایی از اشعار شاعران کهن و نیز معاصر،با نوشتههای کودکان کوشیده است،گرایش شعر و عرفان به سوی''کودکی‘‘را عینیت بخشد و با بحث در مورد''خود میان بینی‘‘تلاش نموده است،عمدهترین وجه همسان شاعر و کودک را آشکارسازد میتوان گفت که خود میانبینی هستهء مرکزی ویژگیهای تفکر کودک است و بنای عظیم نظریهء پیاژه بر همین پایه استوار است."