چکیده:
امام علی(ع) حدود چهارده قرن پیش در دوران حکومت کوتاه خویش به بیان اصول مبنایی حقوق بشر و حقوق خصوصی، عمومی، سیاسی و اجتماعی انسان پرداخته است. این مقاله بر آن است تا با روش توصیفی و تحلیلی به موضوع حقوق بشر در نهج البلاغه بپردازد. نتایج بررسی ها بیانگر آن است که مکاتب غربی علی رغم اینکه به وضع و ترویج اصطلاح حقوق بشر پرداخته اند، مبتکر اصلی حقوق بشر نمی باشند. ازاین رو پیشینه حقوق بشر را می توان در ادیان الهی به ویژه در دین مبین اسلام جستجو نمود. متون اسلامی به روشنی حقوق انسان ها را در عرصه های مختلف مطرح نموده است. افزون بر اینکه اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر با حقوق بشر اسلامی تفاوت مبنایی دارد که این امر با مقایسه اعلامیه مزبور با قوانین و حقوق اسلامی و منابع فقهی به وضوح قابل درک است.
خلاصه ماشینی:
"در هر صورت اگر در جامعه اسلامی افرادی پیدا شدند که از زندگی انسانی بیبهره بودند،در مکتب امام علیه السلام تأمین زندگی تنها به عهده حکومت اسلامی است؛چنانکه حضرت درفرمان تاریخی به مالک اشتر چنین تأکید میکند: از خدا بترس درباره طبقه زیردست درمانده و نیازمند و بیچارهای را که چارهای ندارند،زیرا در این طبقه هم افرادی هستند که بیچارگیشان را ابرازمیکنند و هم کسانی که با همه احتیاجی که دارند،اظهار نمیکنند،تو برایرضای خدا فرمانش را در حق ایشان اجرا کن و قسمتی از بیت المالی که دردست تو است و قسمتی از غلات و بهرههایی که از زمینهای غنیمت اسلام بهدست آمده،در هر شهری،برایشان مقرر دار؛زیرا برای دورترین آنها همانحقی است که برای نزدیکترین آنها است و رعایت هریک از ایشان بر تو لازماست.
(شریف رضی،1367:ن 53) اگر ماده بیستوپنج بیانیه جهانی حقوق بشر میگوید هرکس حق دارد از سطح یکزندگی برخوردار باشد که سلامت و رفاه او و خانوادهاش از جمله خوراک،لباس،مسکن وبهداشت را تأمین کند،همچنین حق دارد از خدمات ضروری اجتماعی هنگام بیکاری،بیماری،درماندگی،بیوگی و پیری یا سایر موارد که بنا به اوضاع و احوال بیرون از اراده او،وسایل معاش وی را مختل گرداند استفاده کند،امام علی علیه السلام در هزاروچهارصد سال قبلدرباره طبقهای از مردم سفارش میکند که مشکل معیشتی دارند و بیچارهاند و از درویشان ونیازمنداناند یا بیمارانیاند که بر جای مانده و مستحق عطا میباشند،سپس دستور میدهدبخشی از بیت المال را به این افراد اختصاص دهند."