چکیده:
شناخت صحیح گناه مبتنی بر شناخت زمینه ها و ریشه های آن است. قرآن و روایات، ریشه گناهان را عرصه های مختلف خانوادگی، فرهنگی، تربیتی، اقتصادی، اجتماعی، روانی و سیاسی معرفی می نماید.
پس از شناخت گناه و زمینه های شکل گیری آن، باید با تفکر و توجه به حضور خدا در همه جا، خودشناسی و توجه به شخصیت انسانی، ایمان به معاد، یاد مرگ، خداترسی و هراس از پیامدهای گناه و نیز با توجه به عبادات، به مبارزه با گناهان برخاست و زمینه های اطاعت از خدا و جلب رضایت او را فراهم نمود.
خلاصه ماشینی:
"امام باقر علیه السلام به یکی از شاگردان برجستهاش به نام جابر جعفی فرمود: ای جابر!بدانکه تو دوست ما نخواهی بود تا زمانیکه اگر تمام اهل شهر توجمع شوند و بگویند تو آدم بدی هستی،غمگین نشوی و اگر همه بگویند آدمخوبی هستی،خوشحال نشوی؛بلکه وضع خود را بر کتاب خدا(قرآن)عرضهداری.
امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که بداند خدا او را میبیند و گفتار او را میشنود و به کار نیک و بد اوآگاه است،همین دانستن او را از کارهای زشت باز میدارد و چنین فردیکسی است که از مقام پروردگارش ترسیده و نفس خود را از هوس گناه بازداشته است.
(طباطبایی،1417:41/1)و امام جواد علیه السلام نیز در حضور معتصم(خلیفه عباسی)برای تبیینآیه{/«و السارق و السارقة فاقطعوا أیدیهما»/}(مائده38/)،برخلاف نظر فقهای حاضر در مجلسکه برخی میزان قطع دست دزد را از مچ و برخی باز آرنج میدانستند،با استناد به آیه{/«و أنالمساجد لله فلا تدعوا مع الله أحدا»/}(جن18/)،استدلال کرد که دست دزد را باید از بیخ چهارانگشت برید؛نه از مچ و نه از آرنج،زیرا دست یکی از اعضای هفتگانهای است که بر آنهاسجده میشود و بنابر آیه اخیر،«مساجد»(سجدهگاهها)برای خداست و چیزی که برایخداست نباید قطع شود.
(طباطبایی،1417:342/5 و 343) صحابه و تابعان نیز از روش تفسیر قرآن به قرآن استفاده میکردهاند و این روش منحصربه پیامبر صلی الله علیه و اله و اهل بیت علیهم السلام نبود،هرچند ایشان معلمان و مفسران حقیقی و آگاه به تمامیمعانی قرآن بودند؛(همان:15/1؛اوسی،1381:175 و 176؛بابایی،1381:162 و 252؛همو،1386:199)البته روشن است که نمیتوان هر آیهای را در تفسیر دیگر آیهها به کار بردو آن را شاهد بر آیات دیگر دانست؛بنابراین برشمردن مثالها و نمونههای استفاده صحابه وتابعان از روش قرآن به قرآن،برای نشان دادن پیشینه طولانی این روش است؛نه به معنایدرستی تکتک آن تفسیرها."