چکیده:
خاندان عباسی را در مطالعات تاریخ اسلام بیشتر جلوهگر میسازد.
شکلگیری بسیاری از جریانهای مذهبی, فرقهای» کلامی, سیاسی» فرهنگی و اجتماعی
جهان اسلام در بستر تاریخی عهد حکمرانی عباسیان است.
پژوهش حاضر به عنوان مقالهای دایرة المعارفی میکوشد تا به مختصرترین شکل ممکن,
اصلیترین اطلاعات و نظریههای مطرح در باب تاریخ خلافت عباسی را در روالی تاریخی به اطلاع خواننده برساند. تکیه اصلی این پژوهش بر میراث پژوهشهای صورت گرفته در حوزه
تاریخ خلافت عباسی از سوی اسلام شناسان غربی از سده نوزدهم میلادی تا اواخر نیمه
سده بیستم است و البته از برخی پژوهشهای اسلامشناسان مسلمان نیز در آن بهره گرفته
شده است. همین ویژگی» یعنی اشتمال بر اصلیترین نظریههای علمی مطرح شده (تا تقریبا
اواخر سده بیستم) در باره تاریخ خلافت عباسی, مهمترین جنبه از ارزش علمی این پژوهش
شمرده میشود
The Abbassids are among the most outstanding ruling families in the Islamic world and in the history of Islam. They ruled the Islamic empire for several centuries. The other factor which increases the importance of the Abbasids in the Islamic history studies is the fact that a great number of religious sect، and also political، cultural، and social trends in the Islamic world were born in the Abbasids era. The present study in an encylopediac manner attempts to convey the major points and information related to the chronicle of the Abbasid caliphate and the major theories regarding their caliphate. The pivotal source of information in this study is the legacy of researches done on the history of Abbassid caliphate by the western scholars in the field of Islamic studies from the 19 th century up to the last half of the 20 th century. Of course، a number of the researches done by the Muslim researches have also been beneficial for this study. The use of almost the main and the most outstanding scientific theories ever cited (till the last part of the 20 th century) makes this study on the history of the Abbassid Caliphate a very unique one،
which has increased the scientific value of this research.
خلاصه ماشینی:
"ظاهرا این عنوان نشانه برتری امیر نظامی بغداد بر همتایان وی در نقاط دیگر بود و همزمان،حضور یک حاکمیت برتر موقتی برای اعمال قدرت نافذ سیاسی و نظامی را اعلام میکرد و خلیفه را تنها بهعنوان رئیس تشریفاتی دین و حکومت و نمود وحدت مذهبی اسلام معرفی مینمود.
در 356 ق969/ م فاطمیان اسماعیلی از طریق افریقیه،مصر را فتح کرده و بهزودی توانستند حاکمیت خود را تا شام و عربستان گسترش دهند و اینک برای اولین بار سلسلهای مستقل و قدرتمند در خاورمیانه حکومت میکرد که حتی مرجعیت ظاهری عباسیان را نیز نمیپذیرفت و نوعی خلافت خاص خویش را بنیاد نهاده بود که بر سر ریاست کل جهان اسلام با عباسیان کشمکش داشت.
در این خلأ قدرت،ناصر برای خلافت در بغداد و عراق کوشید تا نوعی«دولت کلیسا»که از نظر دینی مرجعیت داشته باشد،بهوجود آورد و اقتدار خود را با کسب حمایتهای مردمی از طریق سازمانهای فتوت تقویت نماید و از احساسات علویان با زیرکی سود جوید،اما تنها تحلیل قوای خوارزمشاهیان به واسطه جنگ با مغول بود که او را از نابودی توسط آنان نجات داد.
خلفا در قاهره بهجز یک وقفه کوتاه در 815 ق1412/ م،یعنی در دورهای که کینه خانوادگی بین مدعیان سلطنت بالا گرفت و خلیفه المستعین به مدت شش ماه به عنوان یک حاکم موقتی حکومت کرد،کاملا درمانده و ناتوان بودند و چیزی بیش از یک سو مستمریبگیر کماهمیت و با وظایفی کاملا تشریفاتی هنگام جلوس سلطان جدید و چیزی بیش از یک مستمریبگیر کماهمیت و با وظایفی کاملا تشریفاتی عباسیان تحت الحمایه بهعنوان ابزاری برای به دستآوردن مشروعیت در دیگر کشورهای اسلامی با موفقیت کمی تنها در هند و[یک مورد در]امپراتوری عثمانی،زمانی که با یزید اول در 1394 م از خلیفه قاهره درخواست اعطای رسمی عنوان سلطان کرد،روبهرو شد."