چکیده:
مقاله حاضر درصدد است مفهوم قرآنی امنیت را در مطالعات امنیتی مطرح کند. این نوع امنیت، امنیت ایمانی یا امنیت مبتنی بر ایمان به خداوند است و از قرآن کریم که کلام الهی است، استخراج شده است. مطابق فرضیه مقاله، مرجع و معیار این امنیت، ایمان می باشد، زیرا ایمان از کانونی ترین مفاهیم قرآنی است که به نوعی تمام حیات این دنیایی و آن دنیایی بر آن استوار است. در عین حال، قرآن نوعی فلسفه وجودی امنیت را مطرح می کند که با فلسفه خلقت و هبوط انسان در ارتباط است و نوع خاصی از انسان شناسی را پدید می آورد که بدون آن، مطالعه ابعاد و وجوه امنیت یا یافتن قواعد امنیتی ممکن نیست. همچنین، مقاله بر اساس ابعاد و قواعد امنیتی مطروحه در قرآن، امکان مقایسه این نوع امنیت را با مطالعات امنیتی موجود، به ویژه امنیت ملی، فراهم می سازد. مقاله نشان می دهد این نوع از امنیت با مطالعات امنیتی از اشتراکات بسیاری برخوردار است.
This paper aims at raising a Quran based concept of security. This kind of security is based on the belief in God and is extracted from the Holy Quran which is the words of the God. According to the hypothesis of the paper، the security refers to the belief، because the belief is one of the main core concepts of the Holy Quran which in turn is the foundation of the mundane and the hereafter life. However، the Holy Quran provides a raison d'être of security that is linked to the philosophy of creation and descent of humankind and leads to a special kind of anthropology without of which neither the study of aspects and faces of security nor the recognition of security regulations could be possible. Based on the relevant aspects and rules of security in the Holy Quran، this paper compares this kind of security with the current concepts of security including national security and finally it shows that there are many similarities between these concepts.
خلاصه ماشینی:
این نوع امنیت،امنیت ایمانی یا امنیت بر ایمان به خداوند است و از قرآن کریمکه کلام الهی است،استخراج شده است.
این اشاره برای این است که یادآوری شود این مقاله درچارچوب متعارف علوم قرآنی قرار ندارد و تنها به روال سنت گذشته،سعی داردپیچیدگیهای کلام وحی را در یک حوزه موضوعی درک کند.
در خود قرآن نیزبه صراحت آمده است که{/«هو الذی أرسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کلهو کفی بالله شهیدا/}او کسی است که رسولش را با دین حق برای هدایت فرستاده تا او را برهمه ادیان غالب گرداند و بر حقیقت این سخن گواهی خدا کافیست»(فتح:28).
به عبارت دیگر،خداوند همانطور که در قرآن بارها تأکید کرده است،زمین و آسمان را مسخر انسانها گرانیده تا انسانها خداوند را بپرستند و او همانند«ساعتساز لاهوتی»نیست که پس ازساختن ساعت دیگر با آن کاری ندارد تا زمانی که با مشکلی مواجه گردد،بلکه خدا در تمامامور این جهانی شرکت دارد و به انسانها از رگ گردن نزدیکتر است،اما موضوع مهم ایناست که خداوند هر که را خواهد هدایت میکند و هر که را نخواهد نمیکند(یونس:25؛انعام:149)یا در چند جای دیگر آورده است که خداوند هر که را خواهد وسیعروزی میگرداند وهر که را نخواهد تنگروزی و یا هر که خداپرست باشد،وسیعروزی میگرداند وهر که را نخواهد تنگروزی و یا هر که خداپرست باشد،وسیعروزی میگردد و هر که نباشد،روزی وی سخت میگردد(زمر:52؛سبا:36و39؛عنکبوت:62؛رعد:26).
آنگونه که در قرآن آمده است،اراده خداوند بر این قرار میگیرد که انسان را خلیفه خود کند.