چکیده:
ملاصدرا که در ابعاد نظری و عملی، نگاهی جامع به هستی و انسان دارد، نه مانند فارابی و ابن سینا است که علم به فعل را برای تحقق آن کافی بداند و نه مانند سهروردی است تا معتقد شود علم فعلی برای تحقق فعل کافی است. از نظر او نه اراده و فعل، اولی و ذاتی، و عقل و نظر، ثانوی و تبعی است ـ آنطور که اشاعره بر آن بودند ـ و نه عقل و نظر، اولی و ذاتی، و اراده و فعل، ثانوی و تبعی است ـ آنطور که معتزله میگفتند. براساس چنین نگرشی است که ملاصدرا به بحث از رابطه میان نظر و عمل میپردازد و نظریاتی متفاوت با فیلسوفان قبل از خود در تبیین «عقل عملی» و مباحث فلسفه اخلاق، فلسفه سیاست و همچنین صفات رئیس اول مدینه ارائه میدهد. تبیین نظریه ملاصدرا در این باب، یعنی در باب نسبت میان نظر و عمل و نشان دادن نتایج فلسفی آن در حوزه حکمت عملی بعنوان نظریه یی که در آن عقلانیت، معنویت و نظام ارزشی و قانونی مبتنی بر شریعت، تفسیر واحد و هماهنگی پیدا میکند، هدف این مقاله است. این مقاله همچنین به تحلیل ابعاد مختلف نظر ملاصدرا در مقایسه با نظر پیشینیان و نقد آن در مواجهه با مسائل و مشکلات جدید در حوزه عمل میپردازد. در اینکه ملاصدرا به این بخش، کمتر اعتنا کرده است یا بطور مستوفا در همه زمینه های آن بحث نکرده است، یا بیشتر به جانب اخلاق فردی با صبغه عرفانی و باطنی رفته است و برای آن در برابر امور نظری، حقیقتی مشابه قائل نشده است، جای سوال و تامل دارد. چنانچه به خود اجازه دهیم در تقسیم بندی ارسطویی حکمت به حکمت نظری و عملی تجدیدنظر کنیم و در باب نسبت میان فکر و اراده و در نتیجه نسبت میان نظر و عمل دیدگاهی متفاوت با دیدگاه فارابی و ابن سینا و حتی ملاصدرا ارائه کنیم، چنانکه علامه طباطبایی چنین کرده است، میتوانیم حکمت عملی را جایگاه رفیعی بخشیم.
خلاصه ماشینی:
"آنچه در این مقاله بعنوان سؤال اصلی مطرحمیشود اینست که آیا در فلسفه ملا صدرا حکمتعملی باندازه حکمت نظری مورد بحث و تحقیققرار گرفته است؟آیا دیدگاه او درباره تعریف عمل ورابطه آن با نظر موجب چنین بیتوجهییی شده است؟چه عواملی بر این بیتوجهی تأثیر داشته است؟آیاتقسیمبندی ارسطویی خود موجب چنین نگرشینشده است؟تبیین نظریه علامه در این باب،یعنیدر باب رابطه نظر و عمل و نشان دادن نتایج فلسفیآن در مقایسه با وضعیت موجود در عصر حاضر،هدف دیگر این مقاله است.
یکی از جهات همزبانی میان فلسفه ملا صدرا وعلامه از یکسو و تفکر فلسفی معاصر از سوی دیگر، بحث رابطه میان عقل و اراده یا تقاضاهای فکری ونظری انسان و تقاضاهای عاطفی و عملی او در یکوحدت و پیکره است؛با این تفاوت که ملا صدرا اینمعنا را در پرتو حقیقت عینیه وجود که دارای وحدتتشکیکی است تبیین میکند و علامه در پرتو وجودحق تعالی و واقعیت مطلق که دارای وحدت شخصیاست.
درواقع،هنوز هم تصور بشر اروپایی از انسان،بیشترهمان تصور مسیحی است،البته بدون تعلیم بحث رابطه میان عقل و اراده یا تقاضاهای فکری ونظری انسان و تقاضاهای عاطفی و عملی او در یکوحدت و پیکره است؛با این تفاوت که ملا صدرا اینمعنا را در پرتو حقیقت عینیه وجود که دارای وحدتتشکیکی است تبیین میکند و علامه در پرتو وجودحق تعالی و واقعیت مطلق که دارای وحدت شخصیاست."