چکیده:
حکمت براساس تقسیم آن بر پایه قوای نفس، دو شاخه نظری و عملی را شامل میشود. حکما از دیرباز، بر همراه بودن تحصیل و تکمیل این دو شاخه برای تحقق تعریف و معنای «حکمت» تاکید داشته اند. ملاصدرا نیز همچون سایر حکما، به این همگامی تصریح و بر آن تاکید کرده است. اما حکمت عملی بلحاظ داشتن مایه های کاربردی و عملی برای تکمیل و تعالی نفس، با تزکیه نفس ملازم است و چون غایت حکمت، تکمیل نفوس است، بنابرین، تزکیه نفس با حکمت، تعریف آن و غایت آن ارتباط تنگاتنگی دارد. این نوشتار به بررسی این ارتباط از نظر ملاصدرا پرداخته و سعی کرده است تا با توجه به مبانی حکمت متعالیه، حقیقت حکمت و ارتباط آن با ایمان و تزکیه نفس را تشریح و تصویر کند. بدین منظور نخست غایت حکمت ذکر شده و سپس رابطه دوسویه غایات حکمت و تزکیه نفس بتفصیل مورد بررسی قرار گرفته و از این طریق اثبات شده است که: 1. دغدغه اصلی ملاصدرا در تعریف و ارائه حکمت متعالیه، کمال نفس و تزکیه آن بوده است. 2. غایات حکمت که ملاصدرا و دیگران از آنها به «غایت» تعبیر نموده اند، در حقیقت، غایات و نتایج عملی و هستی شناختی هستند، نه غایات علم شناختی و روش شناختی. 3. حکمت، عامل اصلی تزکیه صحیح نفس و تزکیه نفس نیز عامل اصلی فهم صحیح مسائل فلسفی است. 4. تزکیه نفس در شکلگیری مفهوم، تعریف، مصداق و غایات این جهانی حکمت، نقش بسیار اساسی دارد.
خلاصه ماشینی:
"27 ملا صدرا دربارۀ اهمیت اساسی تزکیه و تهذیبنفس در دستیابی به استکمال نفس،معتقد استمراتب استکمال عقل عملی براساس استکمال مراتبنفس،بر چهار مرتبه از تهذیب و تزکیه-تهذیبظاهر،تهذیب باطن،تنویر قلب و فناء نفس-وابستهاست،و تا زمانی که این چهار مرحله تحقق نیافتهباشند،نفس به کمالی نخواهد رسید که با آن بتواند بهمعرفت حق تعالی برسد و به حقایق اشیا آگاهییابد28،همچنانکه در مسیر شدن تحصیل دوجانبهمعرفة النفس و معرفة الله،که انسان بتواند با علم بهخداوند و حقیقت نفس،در باب ارتباط خالق ومخلوق اندیشیده و به مسائل جزئی بپردازد،جهدجهید و خوض شدید همراه با ذهنی پاک،قلبیمنشرح و منور لازم است.
27 ملا صدرا دربارۀ اهمیت اساسی تزکیه و تهذیبنفس در دستیابی به استکمال نفس،معتقد استمراتب استکمال عقل عملی براساس استکمال مراتبنفس،بر چهار مرتبه از تهذیب و تزکیه-تهذیبظاهر،تهذیب باطن،تنویر قلب و فناء نفس-وابستهاست،و تا زمانی که این چهار مرحله تحقق نیافتهباشند،نفس به کمالی نخواهد رسید که با آن بتواند بهمعرفت حق تعالی برسد و به حقایق اشیا آگاهییابد28،همچنانکه در مسیر شدن تحصیل دوجانبهمعرفة النفس و معرفة الله،که انسان بتواند با علم بهخداوند و حقیقت نفس،در باب ارتباط خالق ومخلوق اندیشیده و به مسائل جزئی بپردازد،جهدجهید و خوض شدید همراه با ذهنی پاک،قلبیمنشرح و منور لازم است.
64 ابن سینا غایت بودن معرفت الله برای حکمت را،اینگونه تحلیل و تعبیر میکند که معرفة الله از این نظرغایت حکمت قرار میگیرد که بسیاری از اوقات،یکعلم بلحاظ جزء،اشرف و معنای اشرف خود به اسمهمان جزء نامیده میشود،حکمت از این نظر،«علمالهی»نامیده شده است زیرا شناخت خداوند با بعقیده ملا صدرااگر انسان مسائل توحید حق تعالی،نفس و معاد را بطور حکمی بداند،دیگرندانستن سایر علوم هیچ نقص و اشکالیبرایش پدید نمیآورد و این علم برایوصول به حقایق جهان هستی ونیل به جهان کشف و شهودکافی است."