چکیده:
مکتب اگزیستانسیالیسم یکی از مکاتب فلسفی دوران معاصر و جدید است و یکی از نمونه های بارز فلسفه اگزیستانس، اگزیستانسیالیسم الهی یا دینی مارتین بوبر آلمانی یهودی است، او از مهم ترین اندیشمندان دینی در قرن بیستم به شمار می آید. این مقاله ابتدا انسان شناسی اگزیستانسیالیسم و بوبر را بررسی کرده، سپس درباره فلسفه اخلاق و مقایسه آراء سارتر و آراء بوبر در زمینه معیار ارزشهای اخلاقی، رابطه آزادی و مسئولیت، مسئولیت اخلاقی بحث کرده و در پایان با بیان نقاط قوت و ضعف اخلاق موقعیتی بوبر نتیجه گیری کرده است.
خلاصه ماشینی:
"-معیار ارزشهای اخلاقی پیروان مذهب اصالت وجود تمام ارزشهای ما تقدم و کلی را به دلیل تأمین آزادی کامل درتصمیم انسانی حذف میکنند؛بنابراین،بر عهده آنها است که ارزشهای موقتی و شخصی ابداعکنند،ظاهرا چنین احوالی به بینظمی منجر میشود،زیرا بعید نیست که هرکس بنا بر گرایشباطنی و صلاح عملی،نفع خود را بیشتر مدنظر قرار دهد و تعهد خود را در برابر خویشتن وکل بشریت فراموش کند،به هر صورت به نظر سارتر،ارزشها از صرافت طبع و از انتخاب ماحاصل میشود.
در فلسفه معاصر که در آن انسان بیش از فلسفه دوران ما قبل مدرن قدر میبیند و بر صدرمینشیند،نگاه ابزار گونه به انسانهای دیگر نیز بیشتر در معرض نقد قرار میگیرد و کانتفیلسوفی است که بیش از همه در این زمینه سخن میگوید،به نظر او:انسان را نباید چونانابزار در نظر گرفت،بلکه انسانیت باید غایت فی نفسه تلقی شود و منزلت او به عنوانموجودی عقلانی حفظ شود،بوبر نیز همانند«کانت»بر منزلت آدمی تأکید میکند و میگوید:کرامت انسانی را باید پاس بداریم پس رابطه با او باید از نوع رابطه"من و تو"باشد و نه ازنوع رابطه"من-آن"که نگاه شیء واری و ابزار انگارانه داشتن به انسان است،او در برابر اینرویکرد نادرست،فلسفه گفتگویی را قرار میدهد و بر رابطه"من و تو"تأکید دارد و آن رارابطه اخلاقی میداند،زیرا در این نوع رابطه،علاوه بر حفظ حرمت و کرامت انسانی،انسان بهخودآگاهی و شناخت هویت فردی میرسد و با شناخت خود است که انسان احساس شرافتو کرامت و تعالی میکند و خویشتن را از تندادن به پستیها برتر میشمارد و به قداستخویش پی میبرد لذا ایجاد زمینهای برای برقراری این نوع خودآگاهی از نقاط قوت فلسفهگفتگویی و اخلاق مبتنی بر رابطه"من و تو"است."