چکیده:
استراتژی فناوری، خصوصا در صنایعی که فناوری محور به شمار می روند و فناوری نقش مهمی در رقابت پذیری آنها دارد، عموما، یکی از مهم ترین اجزای جهت گیری استراتژیک شرکت ها به شمار می رود. لذا پژوهشگران به ارتباط میان استراتژی فناوری و استراتژی کسب وکار شرکت ها و اثری که این ارتباط بر عملکرد شرکت ها می گذارد توجه نموده اند. در این تحقیق بر اساس داده های یک پیمایش و در چارچوب نظریه پیکربندی به بررسی ارتباط میان این دو استراتژی و عملکرد کسب وکار در صنایع الکترونیک ایران پرداخته شده است. نتایج حاصل نشان داده است که خصوصا در مورد استراتژی های کسب وکار تمایز و تمرکز، استراتژی فناوری نقش پشتیبان استراتژی کسب وکار و فراهم آورنده قابلیت های رقابتی لازم را بر عهده دارد و در صورتی که استراتژی فناوری از سازگاری و قوت لازم برای ایفای این نقش برخوردار نباشد، عملکرد شرکت ها ضعیف خواهد بود.
Since technology has an essential role in enhancing competitiveness، technology strategy is one of the most important components of a firm’s strategic orientation، especially in technology based industries; so researchers have paid attention to the linkage between technology strategy and business strategy of firms and its performance implications. Based on configuration theory and a survey، this research seeks to empirically investigate the linkage between technology strategy، business strategy and performance in Iran’s electronics industry. The results suggest that technology strategy plays a supportive role to business strategy and it is critical toward creating competitive capabilities especially for focusers and differentiators; and if technology strategy suffers from internal inconsistency problem and/or inconsistency with business strategy then poor business performance is expected.
خلاصه ماشینی:
"اما آنها معتقدندکه نگرشی سومی برای بررسی ارتباط استراتژی فناوری واستراتژی کسبوکار لازم است که این ارتباط را پویا وتعاملی در نظر بگیرد[9]چاکراوارثی7و هندرسن1نیز به(1)- Teece (2)- Resource-Based View (3)- Dynamic capabilities (4)- Industial Organization (5)- Competence Theory(CT) (6)- Zahra (7)- Chakravarthy &%01102FESG011G% پیچیدگی ارتباطات میان سطوح مختلف استراتژی و وابستگیمتقابل میان آنها اشاره میکنند.
ما برای دستیابی به هدف این تحقیق،میبایست ترکیباتمختلفی از استراتژی فناوری،استراتژی کسبوکار عملکردرا شناسایی نماییم،یا به عبارت بهتر پیکربندیهای توأم اینسه متغیر را شناسایی و بررسی کنیم،لذا دو رویکرد مختلفپیش رو داریم: نخست استفاده از رویکرد قیاسی و توسعه گونهشناسی که درآن ابتدا براساس تئوریها و نظریههای موجود گونههایایدهآل تعریف میشوند و سپس باید نتایج حاصل را بااستفاده از دادههای تجربی تأیید نمود.
(1)- Lanctot (2)- Swan (3)- Zheng (4)- Bao (5)- Hung (6)- Berry (7)- Taggart (8)- Sharif (9)- Dowling (10)- McGee (11)- Lefebvre اسپیتال و بیکفورد،ارتباط میان استراتژیهای فناوری وکسبوکار را با عملکرد،در سطوح مختلف پویایی فناوریمحصول در محیط،بررسی کرده و نشان دادهاند که در محیطیکه پویایی فناوری محصول بالاست،شرکتهای موفقاستراتژی تمایز با نوآوری محصول و استراتژی تمایز باخدمات را انتخاب میکنند.
استراتژیفناوری این گروه از شرکتها نیز بر دنبالهروی استوار است،لذا آنها علاقهای به سرمایهگذاری بر انجام R&D و توسعهفناوریهای جدید درون شرکت خود ندارند و فناوریهایمورد نیاز خود برای پاسخگویی به نیازهای مشتریان را ازشرکتهای دیگر کسب میکنند.
گونهای دیگر از شرکتها نیز استراتژی کسبوکار رهبریهزینه را انتخاب کردهاند و تکنولوژیهای مورد نیاز خود رابیشتر درون شرکت خود توسعه میدهند اما به طور کلیاستراتژی فناوری وزن زیادی در پیکربندی استراتژیک آنهاندارد و احتمالا قابلیتهای رقابتی خود را از حوزههای دیگرنظیر حوزه تولید کسب میکنند."