چکیده:
در این مقاله در بستر شرح نظریات معطوف به تطوّر فرهنگی در انسانشناسی و باستانشناسی و ارائ? تاریخچ? مختصری برای این نظریات، سیر تطوّری سفالگری در لایههای مربوط به دوران پیش از تاریخ قلعهخان مورد بررسی و مداقه قرار میگیرد. با به آزمون گذاشتن متغیرهای مختلف سفالگری چنین بحث خواهد شد که هرچند تطوّرگرایی فرهنگی قادر است خط سیر دگرگونیهای در زمانی را بر روی مواد فرهنگی، توصیف و تا حدّی تبیین کند، با این حال، بررسی جامع این تطوّرات، بدون در نظر گرفتن زیستبوم (شامل زمینسیما، سازمان اجتماعی، مناسبات اجتماعی درونی و برونی، مناسبات با دیگر محتویات محیطی و نحو? تعامل با محیط زیست) امکانپذیر نبوده و تفاسیر واقعنمایی را بهدست نمیدهند. از میان سنجشهای متنوع آماری بحث میشود که تطوّر سفالگری در قلعهخان هرچند رو به پیچیدگی و گستردگی میگذارد، اما این بهمعنای تکامل فناوران? آن نیست؛ سفالینهها در طول زمان تنها تغییر با از صورتی بهصورتی دیگر، خود را با زیستبوم خویش منطبق میساختهاند.
خلاصه ماشینی:
با به آزمون گذاشتنمتغیرهای مختلف سفالگری چنین بحث خواهد شد که هرچند تطورگرایی فرهنگی قادر استخط سیر دگرگونیهای در زمانی را بر روی مواد فرهنگی،توصیف و تا حدی تبیین کند،با اینحال،بررسی جامع این تطورات،بدون در نظر گرفتن زیستبوم(شامل زمین سیما،سازماناجتماعی،مناسبات اجتماعی درونی و برونی،مناسبات با دیگر محتویات محیطی و نحوۀ تعامل بامحیط زیست)امکانپذیر نبوده و تفاسیر واقعنمایی را به دست نمیدهند.
اصلیترین پرسشی که در این مقاله مطرح میشود این است که آیا تطور سفالگری در محوطۀ قلعه خانبجنورد امری خود مختار بوده یا وابسته به شرایط دیگر است؟در کنار این،پرسشها دیگری نیز سر برونمیآورند که البته در جای خود از ارزش بالایی برخوردارند:آیا این تطور،نشانۀ پیشرفت و رو به کمالگذاشتن سفالگری است یا صرفا تغییر شکلدهی آن برای انطباق با شرایط بافتی نوین؟و آیا اساسا پیچیدهشدن سفالگری در قلعه خان را که در میان دادههای باستانشناختی کاملا مشهود است میتوان نشانۀرو به کمال گذاشتن آن دانست؟؛ارتباط میان پیچیدگی و پیشرفت چگونه است؟ در اینجا فرض بر این است که سفالگری در پیش از تاریخ قلعه خان با قرارگیری در وضعیتهایبومشناختی متعدد،صورتهای متفاوتی را به خود گرفته،به طوری که هرگز نمیتوان شکافی بنیادین را میانهیچ یک از دورههای سفالگری آن تشخیص داد.
دگرگونی به وجود آمده در پوشش سفالینههای این دورهنسبت به فاز پیشین،زیاد شدن نمونههای دارای پوشش رقیق است(هشت نمونه)،در حالی که پوشش متوسطهمچنان در بیشتر نمونهها(نه مورد)دیده میشود.
از تعداد ظروف دارای لبۀ به داخل برگشته تا میزان قابل توجهی کم میشود(سه نمونه)واین ظروف تا پایان فاز سوم نیز در همین وضعیت قرار دارند.