چکیده:
مقاله حاضر در سه بخش ارائه می شود. در بخش نظری سعی خواهیم کرد به موضوع مدرنیزاسیون و مدرنیزاسیون معماری با معنی کلی آن و مدرنیزاسیون معماری در ایران با معنی خاص آن با تکیه بر ویژگی های سیاسی، اجتماعی - تاریخی اواخر دوره قاجار تا پایان دوره پهلوی دوم بپردازیم. بررسی نقش جامعه ایرانیان ارمنی در فرآیند هنری و فنی هم در این بخش ارائه خواهد شد. قسمت دوم مقاله به تاثیر تحولات سیاسی اجتماعی در معماری پایتخت و در حیطه ابنیه دولتی و خصوصی اختصاص خواهد داشت. هم چنین چگونگی ایجاد بناهای خصوصی و بافت فرهنگی اجتماعی ساکنان این ابنیه از نظر شکل گیری طبقات جدید و پاسخ گویی به نیازهای برخاسته از سبک زندگی نوین از منظر انسان شناسی، مورد بررسی قرار خواهد گرفت. معرفی چند معمار ارمنی که توانسته اند با درک نیازهای خویش دست به خلق آثار معماری به عنوان یادگارها و انعکاسی از تحولات فرهنگی روزگار خود بزنند قسمت سوم و پایانی تحلیل ارائه شده در مقاله را تشکیل می دهد.
خلاصه ماشینی:
"آنها در زمانی بسیارکوتاه،نهتنها بر مشکلات اقتصادی و اجتماعی عدیدهای که زندگی در محیطی جدید و نآشنابرایشان ایجاد کرد فائق شدند،بلکه با توسعه تجارت و صنایع دستی توانستند به اوج قدرتاقتصادی زمان خود برسند،ایشان توانستند در برابر فشارها و مظالم استبداد داخلی و استعماربینالمللی مقاومت کنند،حتی بعد از سقوط حکومت صفوی و ضعف توان سیاسی و اقتصادیکشور هم این جامعه توانست به صورت یک دیاسپورای1قوی با مرکزیت اصفهان،یک قرندیگر در برابر رقابتهای سلطهجویانه اروپا مقاومت نماید.
درزمینه معماری هم خانههای باشکوه تجار ارمنی با به کارگیری عناصر جدید و استفاده ازهنرهای تزئینی مختلف،نهتنها در اصفهان به سطحی از پیشرفت رسید که هر سیاح اروپاییزیبایی و عظمت آن را ستوده است،بلکه پیش از مهاجرت اجباری ارامنه به اصفهان،اینصنعت در شهرهای مرزی رود ارس به ویژه جلفا و آگولیس بسیار پیشرفته بوده و با روندهایخانهسازی شهرهایی از اروپا که در جبهه اول فرآیند مدرنیزاسیون قرار داشتند کاملا هم گامبوده است(هاکوبیان و هاهانیسیان،2007).
در این تحلیل با استفاده از دیدگاه نظری ارائه شده در مقالات قبلی(نرسیسیانس،1382،1385،1386)،نقش ارامنۀ ایران در فرآیند مدرنیزاسیون در عهد صفوی و ادامۀ مشارکتایرانیان ارمنی در حوزۀ معماری در شهر تهران که از نیمۀ دوم عهد قاجار شروع میشود،بهطور مشخص مورد بررسی قرار گرفته است.
استدلال اصلی تحلیل ارائه شده در این مقاله،عدموابستگی ایرانیان ارمنی(به ویژه بخش جنوبی ایشان که بر اثر مهاجرت اجباری زما نشاه عباساز سرزمین اجدادی خود در شمال غربی کشور تشکیل جدا شدند)به ساختارهای قدرتسیاسی،اقتصادی و فرهنگی ماقبل مدرن،و امکان استفاده از گستردگی حاصل از مهاجرتهادر تجارت مهمترین عامل در ایفای نقش مؤثر این اقلیت قومی-ملی-دینی در فرآیندمدرنیزاسیون در ایران قلمداد شده است."