خلاصه ماشینی:
"سپس کارگران مسلمان به روستای رومونژ که در 80 کیلومتری پایتخت واقع شده،منتقل شدند و اسلام هم همراه آنان وارد این روستا شد و از آنجا بسوی بوژومبورا، پایتخت روی آورد و کم کم در مناطق بسیاری از رواندی و اوراندی نفوذ یافت،بدون آنکه مبلغین ورزیدهء یک تشکیلات دینی و یا کمکهای مالی از طرف یکی از دول اسلامی متوجه این سرزمینها گردد و بفعالیت بپردازد!شگفتآور آنکه این کاگران با زبان عربی هم آشنائی نداشتند و طبیعی است که مسلمانان جدید این سرزمین هم از قرآن مجید و احکام آن اطلاعاتی بدست نمیآوردند،بلکه بکمک چند نفر،نماز و روزه و پرداخت زکات به مسلمانان تعلیم داده شد ولی امکانات مالی مردم این سرزمین بآنها اجازه نداد که رهسپار حج شوند.
اسلام و استعمار بلژیک در سال 1919 م که اشغالگران بلژیکی در رواندی و اورندی مراکز خود را تأسیس کردند،باتوجه باینکه گروهی از مسلمانان در ارتش آلمان کار میکردند،نظر سوئی بمسلمانان پیدا کردند و دستور دادند که مسلمانان این سرزمینها،حق ندارند از اردوگاههای سواحلی-دهکدهها و روستاهای خودشان-خارج شوند و بهیچ عنوان هم اجازه ندارند که به دهکده دیگر یا شهری منتقل شوند!..
این وضع اسف انگیز ادامه داشت تا آنکه در سال 1943 م مسلمانان غیوری بنام عمرانی بوسا بپا خاست و در راه دفاع از حقوق اقلیت مسلمان در این سرزمین با مقامات اشغالگر بقیه در صفحه 62 مقرراتی وضع نمایند و در این هیئت نمایندگان دولت و مالک و کارگر از لحاظ عمده مساوی باشند و در موارد مربوط به کارهائی که در مزرعه انجام میشود و مالک از کشاورز سوء استفاده میکند و شرایط ناروائی بر کشاورز تحمیل میکند دولت باید از آن جلوگیری نماید."