خلاصه ماشینی:
در اینجا برای چندمین بار این پرسش را مطرحمیکنیم که چرا باید انتشاراتیهای مشخصی درعراق از زمان سقوط رژیم صدام تا امروز،کتابهاییرا منتشر کنند که از اصول اسلامی انتقاد میکند،هدف آنها از این مشارکت در تهاجم فرهنگی وانحرافات فکری چیست؟چرا به کتابهایی که بهعقاید نبوت و رسالت و عقاید دیگر اسلامی حملهمیکند اهتمام بیشتری میشود؟چرا در هیچ کداماز این کتابها از عقاید دین یهود انتقاد نشده است؟اگر انتقادات از موضوع دین است،چرا همانگونه کهاز اسلام و مسلمانان و عقاید آنها اعتقاد میشود،ازیهودیت هیچ انتقادی نمیشود؟چرا این کتابها دردوره اشغالگری آمریکا یعنی 2003 به بعد درعراق رواج یافتند؟ در کتاب«هتک الاسرار»،نویسنده آشکارا اعلاممیکند که پیشتر ایمان داشته و اکنون ملحد شدهاست ما در این بخش از این نوشتار،برخی از بخشهایاین کتاب را انتخاب کردهایم،تا متفکرین،فرهیختگانو طلاب حوزوی،وظیفه پاسخ به آن را به عهده گیرند.
نویسنده تاکید میکند که نبوت یک فعالیت بشریاست که هیچ تفاوتی با هنرهای تجسمی و شعر ونقاشی و غیره ندارد،و تنها تفاوت آن این است کهپیامبر تفکر بشری خود را که هیچ ارتباطی به غیبندارد،خلق کرده است،اما پیامبران در راستای منافعشخصی خود برای اینکه این افکار را به بشر تحمیلکنند،تولیدات ذهن خود را به خداوند تعالی نسبتمیدهند.
ودر صفحه 177 از حاشیه این کتاب میگوید:«مانمیتوانیم برای اثبات وقوع معجزات از تاکیداتقرآن استفاده کنیم،زیرا قرآن به عنوان کتاب الهیکه به محمد وحی شده است،یکی از اصلیترینمواردی است که باید درستی و حقیقت آن رابررسی کنیم،از جمله اینکه آیا ارتباط با مطلقامکان دارد یا خیر».
» نویسنده ادعا میکند که نبوت یک ادعای بشریاز سوی کسی است که تواناییهای خاصی دارد و باتکیه بر این تواناییها افکار و نظریههای خود را باعنوان دین به خورد مردم میدهد.