خلاصه ماشینی:
"در این جلسات باید تلاش شود به پرسشهایی ازجنس پرسشهای زیر پاسخ داده شود:اینکه چرا چنینجنبشی علیه وال استریت صورت میگیرد؟جنبش علیهوال استریت به چه معناست؟وال استریت نماد و مظهرچه چیزی است؟آیا جنبش علیه وال استریت،جنبشعلیه سرمایهداری است؟آیا این جنبش به معنایبحران در نظام سرمایهداری است؟آیا بحران سرمایهداری،بحران لیبرالیسم نیز محسوب میشود؟نسبتبین کاپیتالیسم و لیبرالیسم چیت؟ابعاد بحران یادشده چقدر است؟شکاف طبقاتی«یک-نود و نه»تاچه حد عینی و جدی است؟آیا شعار«یک-نود و نه» جنبش وال استریت،کوس ناکارآمدی نظام سرمایهداریاست؟آیا چنین شکاف عمیق اقتصادی-اجتماعی بهطبیعت نظام سرمایهداری برمیگردد؟در صورت مثبتبودن پاسخ،آیا سرمایهداری میتواند بر طبیعت خودغلبه کرده و انقلاب ماهوی برای غلبه بر بحران در خودایجاد کند؟آیا میتوان براساس نظریه«پایان تاریخ»فوکویاما از پایان تاریخ لیبرال سرمایهداری سخن گفت؟تأثیر این بحران بر اقتصاد و نظام بین الملل چیست؟آیا میتوان یک نظام اقتصادی جانشین برای نظاماقتصادی سرمایهداری تصور کرد و در صورت مثبتبودن پاسخ،آن نظام اقتصادی چه مشخصههایی دارد؟آیا میتوان اقتصاد اسلامی را جانشین اقتصاد سرمایهداری دانست؟نظام اقتصاد اسلامی چگونه میتواندجانشینی برای نظام اقتصاد سرمایهداری باشد؟جهانبعد از فروپاشی اقتصاد سرمایهداری چگونه جهانیخواهد بود؟جمهوری اسلامی ایران در قبال این بحرانچه وظایف و تکالیفی بر عهده دارد؟چگونه میتوان ازاین بحران به ظاهر عمیق و عظیم در اردوگاه رقیب،بهنفع نظام جمهوری اسلامی ایران بهره برد؟و...
حال پرسش ایناست که آیا چین هم در مقابل آمریکا تمکین میکندو اگر این کار را انجام دهد،در مقابل چه امتیازی ازآمریکا خواهد گرفت؟جریان عرضه نفت به چین ازخلیج فارس است و آمریکا ممکن است برای توجیهحضور خود در خلیج فارس و امتیاز گرفتن از چین،حتی بحرانهای کاذب ایجاد کند که یک نمونه آن،همین بحران مسخره ایران و عربستان در روزهای اخیربود.
اگر بخواهیم بحث جایگزین نظام سرمایهداری را کهآقای دکتر خرمشاد به آن اشاره کردند مطرح کنیم،ممکن است برای شما بحثبرانگیز باشد اما بنده یقیندارم و این یقین،یقین امروز و دیروز نیست،بلکه یقین سی و چند ساله است که جز در نظام جمهوری اسلامیایران،در هیچ کشور اسلامی این الگوی جایگزیننمیتواند مطرح شود،زیرا نظام اسلامی آنها مبتنی برفقه نیست."