خلاصه ماشینی:
"در چنین شرایطی آیا جهانی شدن،محتوا و گفتمانجدیدی است یا فقط وضعیت و شرایط جدیدی را براینزاع و رویارویی مکاتب و گفتمانهای مختلف فراهممیآورد؟آیا جهانی شدن تداومبخش شرایط گذشتهتقابل اسلام سیاسی با مدرنیسم غربی است یا شرایطیمتفاوت از سده بیستم را در برابر اسلامگرایی قرار دادهاست؟چالشها و فرصتهای موجود برای اسلام سیاسیدر وضعیت جدید چیست؟آیا شرایط جدید،زمینههایمساعدتری را برای اسلامگرایی فراهم میسازد؟ برای بررسی پرسشهای بالا،رهیافت نوشتار حاضربهرهگیری از روش تحلیل گفتمانی خواهد بود.
مسأله نظری مهم در اینجا آن است که آیا اسلامسیاسی میتواند به عنوان دال محوری تمامیگرایشهای اسلامی در نظر گرفته شود؟آیا میتواندر این خصوص،از رویارویی پدیدهای تحت عنواناسلام سیاسی با جهانی شدن سخن گفت؟این مسألهبدان جهت مطرح است که برخی وحدت درونی جریاناسلام سیاسی را به دلیل بروز اختلافات فراوان در درونجریانهای اسلامگرا قبول ندارند.
دیگر بدیلها همانند جریانهای سوسیالیستییا لیبرال به دلیل عدم مقابلهجویی با اصول مدرنیسمنمیتوانستند در برابر هژمونی مدرنیسم غربی عملنمایند و در نتیجه فقط اسلام سیاسی است که بویژه ازدهه 1980 تاکنون توانسته شرایط ظهور را احراز نماید.
رصتها و چالشهای اسلام سیاسی در عصر جهانیشدن با توجه به بررسیهای فوق،حال باید به این پرسشپاسخ داد که جهانی شدن چه چالشها و فرصتهاییرا برای اسلام سیاسی ایجاد میکند؟بدین منظور لازماست،ابتدا به ماهیت متحول نزاع گفتمانی در وضعیتجهانی شدن برگردیم و براساس آن،وضعیت اسلامسیاسی را بسنجیم.
هرچند هنوز در چین شرایطی،لیبرالدموکراسی غربی سیطره دارد اما نقدهای پسامدرنو بحرانهای درونی مدرنیسم سبب فراهم شدن&%00306FVRG003G% فرصتهای بیشتر و مناسبتری برای گفتمان اسلامسیاسی بویژه در جهان اسلام گشته و زمینه بازگشتمسلمانان را به هویت اصیل اسلامی خود فراهم نمودهاست."