چکیده:
غالب نظریه ها درباره نقش دانشگاه در دنیای جدید استدلال می کنند که ارتقای فرهنگ و تربیت شهروند مشارکت جو در کنار تربیت فرد متخصص از اعم وظایف دانشگاه جدید است. مصرف محصولات فرهنگی نیز یکی از راه های مهم ارتقای سرمایه فرهنگی و آماده شدن دانشجویان برای ایفای نقش هایی است که انتظار می رود در دنیای جدید ایفا کنند. مقاله حاضر با بررسی میزان مصرف فرهنگی دانشجویان ایرانی به بررسی این مسئله می پردازد که میزان مصرف فرهنگی دانشجویان در شرایط فعلی تا جه اندازه قادر است ایشان را برای ایفای نقش شهروند آگاه و مشارکت جو آماده کند. هم چنین بر مبنای نظریه سبک زندگی و انتقال بین نسلی سرمایه فرهنگی، ایده هایی درباره آینده مصرف کالاهای فرهنگی در ایران ارائه شده است.
خلاصه ماشینی:
"فصلنامه تحقیقات فرهنگی،سال اول،شماره 1،بهار 1387،ص ص 198-175 تصویری از سبک زندگی فرهنگی جامعۀ دانشجویی محمد فاضلی1 عضو گروه علوم اجتماعی دانشگاه مازندران کیده {IBدر اکثر نظریهها درباره نقش دانشگاه در دنیای جدید چنین استدلال میشود که ارتقایفرهنگ و تربیت شهروند مشارکتجو در کنار تربیت فرد متخصص،از اهم وظایفدانشگاه در دوران جدید است.
در ایننقشهای جدید،عنصر فرهنگ حائز اهمیت است و بهعبارتی دانشجو باید بر تواناییهاییمسلط شود و مسئولیتهایی را در جامعه جدید بپذیرد که بدون داشتن ذخیرهای از سرمایهفرهنگی و مسلط شدن بر ایدههایی که از طریق مصرف فرهنگی فعال،دائمی و انتقادی بهوی منتقل میشود،قادر به کسب شایستگی برای این نقشها نخواهد بود.
مقایسۀ میزان مطالعۀ نشریات هفتگی و ماهانه در گروه دانشجویان و غیردانشجویان (به تصویر صفحه مراجعه شود)ساختار سلیقههای این دو گروه در زمینۀ مطالعۀ روزنامه و مجله نیز نسبتا یکسان است.
جدولشمارۀ 9 نشان میدهد که جامعۀ غیردانشجویی بیش از دانشجویان هشت عمل مذهبی راانجام میدهد و تفاوت میان این دو گروه نیز معنادار است.
جای این سؤال باقی است،که وقتی دانشجویان بسیاراندک کتاب،روزنامه و مجله میخوانند؛و میزان تماشای فیلم و تئاتر در آنها ناچیز است،باچه سازوکاری باید حیات فرهنگی ایشان غنا یابد"اگر آگاهی داشتن،پیششرط اصلی تبدیلشدن به شهروند مشارکتجوست،آیا سطح فعلی مصرف فرهنگی دانشجویان،قادر استشرایط تربیت چنین شهروندی را فراهم سازد؟درحالیکه جامعۀ دانشجویی(باتوجه بهبرتری نسبیاش در میزان مصرف فرهنگی در مقایسه با عموم جامعه)در چنین وضعیتی قراردارد،میتوان پایین بودن شمارگان کتاب و نشریات کشور،ورشکستگی نسبی صنعت سینما و خالی بودن سالنهای تئاتر را پدیدهای کاملا قابل پیشبینی دانست."