چکیده:
کانون های فرهنگی و علمی دانشگاه ها با هدف فراهم آوردن شیوه ای سالم و مفید برای گذران اوقات فراغت دانشجویان و افزایش مهارت های اجتماعی آنان ایجاد شده اند و توسعه یافته اند. با این وجود، به نظر می رسد گروه های مختلف دانشجویی از نظر فعالیت در این کانون ها و استفاده از برنامه های آن وضعیت مشابهی ندارند. از جمله، شواهدی وجود دارند که گاه کانون های علمی، ادبی، و هنری، در کنار انجمن های سیاسی دانشجویی، محل یا پاتوقی برای باز تولید روابط قومی و منطقه ای در میان دانشجویان یک دانشگاه می شوند. پرسش اصلی مقاله آن است که آیا دانشجویان متعلق به اقوام مختلف ایرانی از نظر میزان عضویت و مشارکت در کانون ها و انجمن های فرهنگی و علمی دانشجویی تفاوت دارند؟ این پرسش با تحلیل ثانویه داده های دو طرح پیمایشی که در میان دانشجویان دانشگاه های دولتی تحت پوشش وزارت علوم اجرا شده بود مورد بررسی قرار گرفت و یافته های آن بر اساس ویژگی های تاریخی فرهنگی روابط قومی در ایران تحلیل شد.
خلاصه ماشینی:
"پرسش اصلی مقاله آن استکه آیا دانشجویان متعلق به اقوام مختلف ایرانی از نظر میزان عضویت و مشارکت در کانونهاو انجمنهای فرهنگی و علمی دانشجویی تفاوت دارند؟این پرسش با تحلیل ثانویه دادههایدو طرح پیمایشی که در میان دانشجویان دانشگاههای دولتی تحت پوشش وزارت علوم اجراشده بود مورد بررسی قرار گرفت و یافتههای آن براساس ویژگیهای تاریخی فرهنگی روابطقومی در ایران تحلیل شد.
با توجه به این موضوع،پرسش اصلی مقاله آن است که آیا کانونهای دانشجویی کارکردپنهان باز تولید مناسبات قومی را دارند؟و آیا دانشجویان متعلق به اقوام ایرانی از این کانونهابه عنوان امکانی برای تقویت موقعیت اجتماعی خود در محیطهای دانشگاهی و به تبع آن درکل جامعه استفاده میکنند؟اگر پاسخ این سئوال مثبت باشد،آیا این احتمال وجود دارد کهدانشجویان متعلق به قومیتهای مختلف ایرانی از نظر میزان عضویت و مشارکت در کانونهاو انجمنهای فرهنگی و علمی دانشجویی تفاوتهایی داشته باشند؟این پرسش(تفاوتقومی در میزان عضویت و مشارکت)با استفاده از دادههای طرح پیماشی نگرشها و رفتاردانشجویان دانشگاههای دولتی تحت پوشش وزارت علوم و طرح پیمایشی شیوع شناسیمصرف مواد مخدر در میان دانشجویان دانشگاههای دولتی تحت پوشش وزارت علوم موردبررسی قرار میگیرد و یافتههای مربوطه براساس ویژگیهای تاریخی،فرهنگی روابط قومیدر ایران تحلیل میشوند.
از سوی دیگر،این یافتهها اثباتکنندۀ این فرضیه نیستند،که به دلیل محدودیتهای مربوطبه ظهور و بروز گرایشهای قومی در قالب تشکیلات رسمی در این محیطهای دانشگاهی،ممکن است این جریانها از تشکلهای رسمی به عنوان کانونی برای تقویت ارتباطات قومی وافزایش نفوذ اجتماعی خود در محیطهای دانشگاهی استفاده کنند و در نتیجه دانشجویان متعلقبه اقوامی که احساس نابرابری بیشتری در توزیع منابع ارزشمند اجتماعی دارند،توجه بیشتری بهانجمنها و کانونهای دانشجویی داشته باشند و میزان عضویت و مشارکت آنان در این کانونهابیشتر باشد."