چکیده:
هدف این مقاله مطالعه تعامل فرهنگ با سایر مؤلفه های قدرت ملی است. در واقع این مقاله در پی پاسخ به این سئوال است که فرهنگ در تعامل با سایر مؤلفه های سیاسی، اقتصادی، نظامی و اجتماعی قدرت ملی از دیدگاه امیرالمؤمنین علیه السلام در چه جایگاهی قرار گرفته و چه تعامل منطقی با سایر مؤلفه ها دارد؟ با تکیه بر روش تحلیل محتوای خطبه ها، نامه ها و کلمات قصار باقی مانده از امیرالمؤمنین علیه السلام، چنین به نظر می رسد که حضرت در مدت زمامداری (الگوی حکومت جمهوری اسلامی ایران) به مؤلفه فرهنگ اولویت بیشتری می دادند و اولویت دهی ایشان به معنای توسعه و تعمیق مبانی نظری و ارزشی در مؤلفه های دیگر قدرت و اقتدار ملی بود؛ به طوری که رفتارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی امیرالمؤمنین در دوره زمامداری بر پایه عناصر خدامحوری، واقع بینی، حق مداری، کمال جویی و انسان محوری شکل، هویت و جهت می گرفت.
خلاصه ماشینی:
"در واقع اینمقاله در پی پاسخ به این سئوال است که فرهنگ در تعامل با سایر مؤلفههای سیاسی،اقتصادی،نظامی و اجتماعی قدرت ملی از دیدگاه امیر المؤمنین علیه السلام در چهجایگاهی قرار گرفته و چه تعامل منطقی با سایر مؤلفهها دارد؟با تکیه بر روش تحلیلمحتوای خطبهها،نامهها و کلمات قصار باقیمانده از امیر المؤمنین علیه السلام،چنینبه نظر میرسد که حضرت در مدت زمامداری(الگوی حکومت جمهوری اسلامیایران)به مؤلفه فرهنگ اولویت بیشتری میدادند و اولویتدهی ایشان به معنای توسعهو تعمیق مبانی نظری و ارزشی در مؤلفههای دیگر قدرت و اقتدار ملی بود؛بهطوریکهرفتارهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی و نظامی امیر المؤمنین در دوره زمامداری برپایهعناصر خدامحوری،واقعبینی،حقمداری،کمالجویی و انسانمحوری شکل،هویتو جهت میگرفت.
یفیت تعامل مؤلفههای اقتدار ملی عناصر تشکیلدهندۀ ماهیت قدرت ملی در چهار مؤلفه اجتماعی،فرهنگی،اقتصادی،سیاسی و نظامی هستند اما در شکلگیری قدرت ملی اثر کدام مؤلفه بیش از سایرین است؟و اصولا طرح این سؤال درست است؟برای توسعۀ یک کشور به کدام مؤلفه باید توجهعمده کرد؟آیا این اولویتدهی در کشورهای مختلف میتواند متفاوت باشد؟در حکومتجمهوری اسلامی ایران باید به کدام مؤلفه توجه جدی نمود؟ ایگاه فرهنگ در تعامل با مؤلفههای قدرت ملی از آنجا که نحوه فعالیت در اقتصاد یا سیاستگذاری در بخشهای دیگر متأثر از مبانی وارزشهای حاکم بر جامعه است و فرهنگ مقولهای است که متضمن مبانی ارزشی وفکری جوامع و جهتدهندۀ فعالیتهای فردی و اجتماعی است،بنابراین صبغه مؤلفههایسیاسی،اقتصادی،نظامی و اجتماعی و حتی نوع فعالیتهای فرهنگی از مبانی فرهنگیحاکم بر رفتارهای فردی یا حکومتی که این فعالیتها را انجام میدهد ناشی میشود زیرااین مبانی و ارزشهای فرهنگی است که به سیاست،اقتصاد،امور نظامی و اجتماعی هویتبخشیده و جهت حرکت آنها را مشخص میسازد(بابایی،1384:6).
. ظهور عنصر کمالجویی در مؤلفههای اقتدار ملی امیر المؤمنین علیه السلام در فرهنگ علوی انسانها به جهت مراتب وجودی دو نوع کمال دارند که با دستیابی به آنها به تکاملو رضایتمندی میرسند و حکومتها ابزاری هستند که میتوانند او را در این راه یاری رسانند: 1)کمال علمی:در این مرحله،انسان به جایگاهی میرسد که تمام اطلاعات در دست او قرارمیگیرد،دنیایی از اطلاعات میشود که در جسم کوچک انسان جمع شده است."