چکیده:
در سال های اخیر مطالعه «دیگری» و «نمایش دیگری» به صورت مستقل در سنت مطالعات فرهنگی به خصوص نزد محققان «مرکز مطالعات فرهنگی بیرمنگام» همچون استوارت هال اهمیت یافته و از آن به عنوان دریچه ای برای شناخت خود، جامعه و فرهنگ خودی استفاده می شود. شرق شناسی ادوارد سعید و غرب و بقیه استوارت هال دو نمونه درخشان چنین مطالعه ای را نشان می دهند. صنایع فرهنگی و ارتباطات انسانی از مهم ترین مسائل ﻣﺆثر در شکل گیری نگاه به غرب در ایران بوده اند. به این ترتیب شاید بتوان نخستین نسل از ایرانیانی را که به غرب سفر کردند، نخستین نسل از نمایش دهندگان دیگری در ایران دانست. هدف از نگارش این مقاله، بررسی نمایش غرب در سفرنامه های ایرانیانی است که در دوره مشروطه از اروپا دیدن کرده اند. در این راستا، سفرنامه های رضا قلی میرزا، حاج سیاح، عمادالسلطنه و میرزا صالح شیرازی، به عنوان نمونه های این تحقیق مورد مطالعه قرار گرفته اند. سؤال اصلی تحقیق بدین قرار است که «غرب چگونه در این سفرنامه ها به تصویر کشیده شده است»؟ پیش فرض اصلی نوشتار حاضر این است که غرب، پیش از هر چیز، یک برساخته فرهنگی ـ تاریخی است. به منظور تبیین نظری مفاهیم «دگرسانی» و «تفاوت» نظریاتی همچون واسازی دریدا، نظریه متن بارت، بینامتنیت کریستوا، روانکاوی لکان، زبان شناسی سوسور و باختین، گفتمان فوکو، لاکلو و موفه، و بازنمایی هال، مورد استفاده قرار گرفته است. متون این سفرنامه ها به روش بازنمایی ـ گفتمان تحلیل شده اند. سازوکارهای کلیشه سازی شامل دونیم سازی، طبیعی سازی، فتیش سازی، انکار و تقلیل تفاوت، از جمله سازوکارهایی بوده اند که از طریق آنها تحلیل سفرنامه ها مورد ارزیابی نهایی قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"متن هفتم:این متن همزمان به سه وضعیت اشاره میکند: الف)فاصلۀ تکنولوژیک ایران و اروپا را با توصیف یک پارک یا گلخانه بازنماییمینماید؛ ب)سوژه را در سطحی ناخودآگاه را در دو بخش تولید میکند:زن غربی که آزاد استبا هر مرد بیگانه یا آشنایی به هرجا که خواست برود در مقابل محدودیتهای موجود برایزن شرقی و به خصوص زن ایرانی در همان دورۀ زمانی؛ ج)نمایشی از فتیشیسم و انکار است؛استراتژیای که به بازنمایی لذت ممنوعه میپردازد:زن غربی با آزادی گشتوگذار با مرد غریبه و آشنا،آزادی عشقبازی و میگساری در پارکاروپایی که در عین حال که نمایش داده میشوند اما خود نویسنده یا راویان داستان به نوعیدر بیرون آن قرار دارند و فی الواقع غایب محسوب میشوند(همان،371-370).
متن نوزدهم،بیستم،بیست و یکم،بیست و دوم و بیست و سوم:توصیف دقیق شهر مارسی باواژگان«معتبر»و عبارات«راهآهن به همهجا کشیده شده»(نشان از گسترش راهآهن درهمهجای اروپا در مقابل عدم وجود راهآهن در ایران)،«برای عموم»و«هرکه بخواهد داخل میگردد»،نهتنها به برجستهسازی تفاوتهای تکنولوژیک میپردازد،بلکه تأکید بر حق مردمدر استفاده از همۀ این مواهب،نوعی تأثیرگذاری بر ذهنیت را سبب میشود که به موجبآن غرب تصویری بهشتگونه مییابد.
کلیشههایی کهدر پاسخ به پرسش اصلی این نوشته تولید شده بودند و عبارت بودند از اینکه:اروپاییانبه عنوان«دیگران»در سفرنامههای دوره مشروطه همچون نماد پیشرفت و ترقی مطرحشدهاند،و جامعه اروپایی در این سفرنامهها به عنوان یک جامعه آرمانی بازنمایی شدهاست؛امری که با مشاهدۀ واژگان مصرفی پرکاربرد و مشابه در سفرنامههای مورد بررسیاحساس میشود،همانطور که در شکل زیر نیز به طریقی گویاتر ترسیم شده است: (به تصویر صفحه مراجعه شود) اژگان پرکاربرد و مشابه در توصیف غرب همانطور که از ترکیب این واژگان نیز پیداست،غرب با این مفصلبندی واژگانی،خودرا همچون نمادی از پیشرفت و آزادی و همچون یک جامعۀ آرمانی بازنمایی میکند."